دانلود پایان نامه ارشد : بررسی اثربخشی آموزش های ضمن خدمت کارکنان و عوامل مؤثر بر آن در بانک رفاه | ... | |
امروزه جهان به سرعت در حال تغییر و تحول است. در عصر حاضر کم تر روزی را می توان یافت که بدون نوآوری در جهان اقتصاد، تغییر در تولید یا وضعیت خدمات باشد(آرمسترانگ و فلای[۱]،۲۰۰۳). این رشد مستمر و مداوم، تغییر و تحول در شئون مختلف حیات اجتماعی، پیشرفت های شگرف و عمیق در علوم و فنون، ساختارهای سازمانی را پیچیده و تخصصی نموده است(مطهری نژاد،۱۳۸۲). تغییر مهم ترین خصیصه ای است که سازمان ها به عنوان ارکان اصلی جامعه کنونی با آن روبرو هستند. از دیدگاه سازمانی تغییر به مفهوم دگرگونی و تحول در سازمان، موجب استمرار فعالیت یا بقای آن با توجه به شرایط محیطی می شود. در چنین شرایطی بیشتر سازمان ها به دنبال راه حلی برای این مشکل هستند. راه حلی که توسط بیشتر صاحب نظران عنوان شده، آموزش و بهسازی منابع انسانی است(عباس زادگان و ترک زاده،۱۳۸۶، پابستاف[۲]،۱۹۹۹ و کنستانتین[۳] و دیگران،۲۰۰۵). امروزه آموزش و بهسازی منابع انسانی یکی از راهبردهای اصلی دستیابی به سرمایه انسانی و سازگاری مثبت با شرایط تغییر است و از همین رو جایگاه و اهمیت راهبردی آن در بقاء و توسعه سازمان ها غیر قابل انکار است(عباس زادگان و ترک زاده،۱۳۸۶،ص۳۳). همواره فشارهای فرهنگی، اجتماعی، تکنولوژیکی، اقتصادی و سیاسی با هم ترکیب شده اند تا سازمان ها را مجبور نمایند به توانایی های اساسی خود به طور کل و به آموزش به طور خاص توجه بیشتری داشته باشند. در حقیقت اکنون بیشتر از هر زمانی سازمان ها باید روی آموزش محل کار و بهبود مداوم در عمل برای رقابت اعتماد نمایند(ثایر[۴]،۱۹۹۷). پیشرفت و توسعه سازمان ها و مؤسسات که لازمه رسیدن ملت ها به توسعه همه جانبه اجتماعی و اقتصادی است، خود مستلزم وجود افرادی توسعه یافته در سازمان ها است(ابیلی و موفقی،۱۳۸۶،ص۲۷). علوی می نویسد: «وجود دوره های آموزشی در یک سازمان نشان دهنده آگاهی مدیریت بر علوم سازمانی تلقی شده و اجرای دوره های آموزشی به معنای بالندگی مدیریت و پویایی مجموعه آموزش و بهسازی منابع انسانی اقدامی راهبردی است که در سطح فردی باعث ارزشمندی فرد و در سطح سازمانی باعث بهبود و توسعه سازمان و در سطح ملی و حتی فرا ملی منجر به افزایش بهره وری و نتایج مرتبط بعدی می شود. لذا می توان گفت یکی از اقدامات زیر بنایی که باعث کارآمدی سازمان میشود ایجاد یا در اختیار گرفتن و توسعه پیوسته سرمایه انسانی از طریق آموزش و بهسازی آن است. سازمان ها برای ارائه خدمات و کسب نتایج مطلوب، گریزی از حفظ و پرورش نیروی انسانی ندارند. باید در نظر داشت که توسعه و تحول سازمان ها جدا از حمایت های آموزشی نیست و آموزش به عنوان یک وسیله پیشرفت، پاسخ گوی نیازهای سازمان ها است. آموزش علاوه بر رشد و بالندگی، گذرگاهی برای انتقال تجارب و معلومات فنی، تخصصی و تعلیم مهارت های لازم برای اجرای صحیح وظایف و مسؤولیت ها است(بابا رضا،۱۳۷۷). بر همین اساس مشاهده می شود که اغلب مؤسسات و سازمان های پیشرو، بیش از پیش توجه خود را به دوره های آموزشی و بهسازی منابع انسانی معطوف داشته اند. اما در حالی که ضرورت طراحی و اجرای آموزش های حین کار در سازمان های صنعتی و تولیدی به صورت یک امر طبیعی در آمده و همگان بر آن اتفاق نظر دارند، آن چه در طراحی و اجرای آموزش اهمیت فوق العاده ای پیدا می کند، ارزیابی اثربخشی این نوع آموزش هاست که بتوان از نتایج به دست آمده، آموزش های تکمیلی و جهت داری را طراحی نمود(سلطانی،۱۳۸۰). اگر چه می توان برای آموزش های سازمانی اهداف یا دلایل ضرورت بخش متنوعی را در نظر گرفت، ولی بدون تردید مهم ترین هدف آموزش های سازمانی، ایجاد تغییرات در عملکرد کارکنان به نحوی است که موجب ارتقای سطح کیفی و کمی محصولات یا خدمات سازمان گردد. زمانی که نتایج آموزش های سازمان بر اساس هدف مذکور سنجیده شود، اثربخشی آموزش مورد توجه قرارگرفته است(قهرمانی،۱۳۸۲). به عبارت دیگر، سؤالی که پیش روی مؤسسات قرار می گیرد آن است که تلاش ها و فعالیت هایی که با هدف توسعه منابع انسانی از طریق آموزش انجام می شود تا چه میزان به بهبود عملکرد سازمان منجرمی شود. این سؤال موجب گردید سازمان ها به ابزاری جهت اندازه گیری میزان اثربخشی آموزش بیاندیشند. آن چه در نظام آموزش سازمان ها باید مورد تأکید قرار گیرد نتایج حاصل از آموزش است، نه صرفاً انجام آموزش و یا آمار ساعات آموزشی، در این صورت ممکن است آموزش از نظر نفر ساعت ده سال و به صورت کمی رقم بالایی را نشان دهد در حالی که از نظر محتوایی و تحقق اهداف تقریباَ بی اثر باشد و همبستگی بین آموزش و توسعه کارکنان چندان محسوس نباشد. پس انتظار می رود که در بررسی فعالیت های آموزشی این سؤال که ” آیا آموزش ها اثر بخش بودند؟” مورد توجه قرار گیرد. به عبارت دیگر ارزش آموزش نیز مانند سایر فعالیت های سازمانی از طریق تعیین آن در دستیابی به اهداف سازمان اندازه گیری شود. پژوهش حاضر جهت بررسی اثربخشی دوره های آموزشی ضمن خدمت بانک رفاه تنظیم میشود، تا به این وسیله گامی در جهت میزان تحقق اهداف آموزشی این سازمان برداشته شود و زمینه ای برای بهبود و افزایش کیفیت دوره های آموزشی فراهم آورد.
۱-۲) بیان مسأله در حال حاضر بسیاری از سازمان ها صرف نظر از نوع و میزان تحصیلات رسمی کارکنان خود و با توجه به پویایی موجود در علوم و هم چنین نیازمندی های شغلی، دوره های آموزشی متنوع و مداومی را برای آن ها تدارک می بینند(ساکی،۱۳۷۷). سرمایه گذاری در آموزش کارکنان روندی افزایشی داشته و سازمان ها به طور روز افزون بر گسترش فعالیت های آموزشی و فراهم سازی فرصت های یادگیری برای کلیه کارکنان در سطوح متفاوت سازمانی تأکید ورزیده اند، و هم زمان با افزایش توجه به آموزش انتظارات و توقعات نیز از آن ارتقاء یافته است. اگر در گذشته برگزاری دورههای آموزشی و شرکت دادن کارکنان در آن ها اقناع کننده به نظر می رسید، امروزه از آموزش انتظار می رود که بتواند تغییرات رفتاری مطلوب را در کارکنان ایجاد کند و از این رهگذر تحقق اهداف سازمانی تسهیل یابد(قهرمانی،۱۳۸۲). تعیین دقیق اثرات و نتایج یک دوره آموزشی بر شرکت کنندگان و تعیین دقیق نحوه عملکرد آنها در بازگشت به محل کار خود در سازمان، فرایندی است پیچیده و مشکل و گاه مبتنی بر قضاوت های ذهنی کسانی است که هر چند در تهیه و اجرای ظاهراً موفقیت آمیز یک دوره آموزشی کوشش بسیار به عمل می آورند، اما کم تر به آثار و نتایج عملی دوره آموزشی توجه دارند(کنستانتین و دیگران،۲۰۰۵). یک برنامه آموزشی، تنها زمانی می تواند ارزشمندی خود را توجیه کند که شواهد قابل اطمینان و معتبری در مورد تأثیر آموزش بر بهبود عملکرد شرکت کنندگان عرضه کند. این امر به جنبه مهمی از آموزش و ارزشیابی آموزش اشاره دارد که معمولاً از آن با عنوان«اثربخشی آموزش» یا «ارزیابی اثربخشی آموزش» یاد می شود(قهرمانی،۱۳۸۲). یکی از مسائل عمده در سازمان های دولتی و صنعتی و سایر سازمان ها، جدی نبودن کارکنان و مدیران در امر آموزش، ارزیابی نا مناسب از اثربخشی دوره های آموزشی و در نتیجه ارائه بازخورد مناسب از نتایج آموزش می باشد، و در نهایت به هنگام ضرورت پیگیری لازم معمول نمیگردد(ابیلی،۱۳۷۶). در بر خورد با آموزش افراد به دلیل این که ارزشیابی یک رفع تکلیف، با تحلیل کم و غیر مفید بوده است بسیاری از سازمان ها در ارزیابی هر یک از آموزش ها به عنوان یک ضرورت شکست خورده اند(کنستانتین و دیگران،۲۰۰۵). یکی از دلایل این مشکل بی تجربگی آن ها است. در این حالت شایسته است سازمان ها تلاش خود را برای جذب کارشناسان مجرب ارزشیابی معطوف نمایند(یاریگر، ۱۳۸۱). ابیلی در مقاله ای تحت عنوان ” آموزش و بهسازی نیروی انسانی” خاطر نشان کرده است که برای بهره برداری صحیح از مزایای آموزش کارکنان و تحقق اهداف سازمان لازم است از طریق ارجای مسؤولیت و بررسی میزان تغییرات حاصله و نحوه عمل کارکنان، اثربخشی آموزشی آنان مورد ارزیابی قرار گیرد(ابیلی،۱۳۷۶). متأسفانه نسبت خیلی کمی از منابع قابل توجه اختصاص یافته به کوشش های آموزشی، به مرحله ارزیابی اختصاص می یابد. در واقع برخی از برنامههای آموزشی که بسیار خردمندانه و با طراحی خوب و گران تهیه شده اند، یا برنامه ارزشیابی آن ها بسیار مقدماتی و ابتدائی است و یا اصلاً وجود ندارد(سینجر[۵]، ترجمه آل آقا، ۱۳۷۸). توجه به لزوم و اهمیت آموزش کارکنان مستلزم دقت و هزینه نیروی انسانی است و از آن جایی که هدف نهائی آموزش کارکنان کارایی و اثر بخشی بیشتر است لذا بررسی و آگاهی از نتایج و بازده آموزشی کارکنان لازمه فرایند آموزش است و در واقع با این جزء است که حلقه آموزش تکمیل با توجه به مطالب گفته شده و با در نظر گرفتن اهمیت دوره های آموزشی، بانک رفاه به منظور برآوردن نیازهای آموزشی نیروی انسانی خود اقدام به برگزاری دوره های آموزشی نموده است و اهداف زیر را از برگزاری این دوره ها دنبال می کرده است:
برای اطلاع از تأثیر این دوره ها در ارتقای سطح دانش، مهارت و رفتار مطلوب نیروی انسانی، میزان تحقق اهداف دوره ها، پاسخ گو بودن بروندادهای این آموزش ها به نیازهای محیط کار سعی شد که در این پژوهش به بررسی اثر بخشی دروه های آموزشی این نهاد پرداخته شود.
تعداد صفحه :۱۷۲
[چهارشنبه 1400-02-29] [ 11:18:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|