پایان نامه ارشد: مقایسه اثربخشی و تداوم تأثیر درمان فراشناختی و طرحواره درمانی بر کاهش علائم و کیفیت زندگی و سلامت اجتماعی دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی | ... | |
تقریباً ۵۰۰۰۰ سال پیش احتمالاً در جایی از آفریقا انسان جدید متولد شد. جهشهای ژنوم انسان منجر به تغییراتی در مغز او شد که قابلیتهای سطح بالایی را برای توسعه زبان و فرهنگ و ادراک خویشتن در این گونه جدید فراهم می آورد. این تغییرات همچنین، منجر به رشد و توسعه ی سیستم های پیچیده اجتماعی گردید که باعث استقلال گسترده این گونه از شرایط محیطی شد. برای نگهداری سیستمهای اجتماعی، انسان ها سطوح بالای انگیزش را جهت رقابت برای کسب تأیید و حمایت دیگران به کار بستند (گیلبرت[۱]، ۲۰۰۱). روابط اجتماعی یک عنصر حیاتی در زندگی انسان هاست. کمیت و کیفیت روابط اجتماعی ارتباط نزدیکی با مرگ و میر دارد و افزایش آن به عنوان یک مؤلفهی کلیدی مرتبط با سلامتی میباشد ( تئو، لریگو و راجرز[۲]، ۲۰۱۳). گونه ما نیاز دارد تا دوست داشته شود، ارزشمند باشد، مورد تأیید والدین باشد، با همسالانش روابط حمایتی برقرار کند، زوج مطلوب را به خود جذب کند و در انواع روابط اجتماعی به طور موفقیت آمیزی حضور یابد. نتیجه این که انسان ها به طور طبیعی از ارزشیابی منفی همنوعان خود می هراسند. حالت غیر انطباقی این ترس و نگرانی تکاملی و انطباقی اختلال اضطراب اجتماعی[۳] (SAD) است. از یک دیدگاه تکاملی اضطراب اجتماعی نقش مهمی را در بازداری فرد از عمل کردن به طریقی که او را در معرض خطر طرد شدن از جامعه ی اجتماعی قرار دهد ایفا می کند، و لذا آن را ترس از طرد شدن توصیف کرده اند (هدمن، استروم، استونکل و مورتبرگ[۴]، ۲۰۱۳). اختلال اضطراب اجتماعی مشکلات عدیده ای را در مراحل مختلف زندگی فرد پدید می آورد و بر کارکرد جسمی، تحصیلی، شغلی و اجتماعی وی تأثیر می گذارد (دمیر، کاراستین، ارالپ دمیر و اویسال[۵]، ۲۰۱۳، ونگ، سارور و بیدل[۶]، ۲۰۱۲). برخلاف سایر اختلالات اضطرابی که در آنها فرد قادر به اجتناب ورزیدن از موقعیت های اضطراب آور است، افراد دچار اضطراب اجتماعی به اجبار با موقعیتهایی اجتماعی مواجه میشوند که واکنش اضطرابی آنها را به طور روزمره تحریک می کنند و کیفیت زندگیشان را تحلیل میبرند (کالوت، اوروئه، کامارا و هانکین[۷]، ۲۰۱۳؛ کالوت، اوروئه و هانکین، ۲۰۱۳ ؛ روم، ملی، ثورسن،آندریسن و روزبرگ [۸]، ۲۰۱۲؛ سونگ[۹] و همکاران، ۲۰۱۲). مهمترین مسألهای که از مطالعات اضطراب اجتماعی برداشت می شود اهمیت قابل توجه تشخیص و درمان زودهنگام است. در دو دهه اخیر حجم زیاد تحقیقات به عمل آمده منجر به ابداع راهبردهای درمانی مؤثری برای درمان این اختلال تضعیف کننده شده است. بنابراین در حال حاضر مقایسه کارایی و تداوم تأثیر درمانها از اهمیت بسزایی برخوردار میباشد. ۲-۱- بیان مسئله اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) که از طریق مشخصهی ترس از مشاهده و ارزیابی توسط دیگران شناخته می شود به عنوان یک اختلال از طبقه اختلالهای اضطرابی، یکی از رایجترین و مزمن ترین اختلالات روانی با شروع زودرس و دورهای مداوم (کائوت و گویر[۱]، ۲۰۱۴؛ رپی، مکلئود، کارپنتر، گاستون، فری و پیترز[۲]، ۲۰۱۳؛ هدمن، استروم، استونکل و مورتبرگ، ۲۰۱۳؛ سونگ و همکاران، ۲۰۱۲؛ چارترند، کاکس، ال گابالاوی و کلارا[۳]، ۲۰۱۱؛ لمپ[۴]، ۲۰۰۹؛ ولز و کارتر[۵]، ۲۰۰۶)، شایعترین نوع اختلال اضطرابی و سومین اختلال روانی از نظر شیوع در بین جمعیت عمومی است (سونگ و همکاران، ۲۰۱۲؛ فهم، بیسدو، جاکوبی و فیدلر[۶]، ۲۰۰۸). شیوع کلی این اختلال تقریباً ۱۳ درصد است و در جایگاه سوم اختلالهای روانپزشکی پس از اختلال افسردگی اساسی و وابستگی به الکل قرار دارد (نیکلسون[۷]، ۲۰۰۸) و اگر درمان نشود با دورهای مزمن و پنهان مزمن همراه میگردد (کاستا کابرال مولولو، بزرا دی منزس، ویگن و فونتنلله[۸] ، ۲۰۱۲؛ لمپ، ۲۰۰۹) و اختلال اساسی در کار و حوزه های اجتماعی، عملکردهای علمی، خانوادگی و شخصی (کوکرتز، گیلدبرانت، کارلستروم، واپلینگ و بودلاند[۹]، ۲۰۱۴؛ دمیر، کاراستین، ارالپ دمیر و اویسال[۱۰]، ۲۰۱۳؛ ونگ، سارور و بیدل، ۲۰۱۲؛ چارترند، کاکس، ال گابالاوی و کلارا[۱۱]، ۲۰۱۱) ایجاد می کند و سبب کاهش کیفیت زندگی فرد (رپی و همکاران، ۲۰۱۳؛ سونگ و همکاران، ۲۰۱۲؛ کاستا کابرال مولولو، بزرا دی منزس، ویگن و فونتنلله ، ۲۰۱۲؛ ویدمن، فرناندز، لوینسون، آگوستین، لارسن و رودباق[۱۲]، ۲۰۱۲؛ روم، ملی، ثورسن، آندریسن و روزبرگ، ۲۰۱۲؛ ونگ، سارور و بیدل؛ ۲۰۱۲) سلامت روانی و اجتماعی ضعیف، حمایت اجتماعی پایین، اختلالات مصرف مواد و سایر اختلالات روانی همراه، مانند اختلال خلق و اختلالات اضطرابی (چارترند، کاکس، ال-گابالاوی و کلارا، ۲۰۱۱؛ ونگ سارور و بیدل؛ ۲۰۱۲) می شود. شروع اختلال معمولاً در دوره نوجوانی است، اگرچه برخی مطالعات نشان دادهاند که اختلال می تواند در سن هشت سالگی نیز تشخیص داده شود (کالوت، اوروئه و هانکین، ۲۰۱۳). کائوت و گویر (۲۰۱۴) بیان می کنند که شروع SAD به طور معمول در سن ۱۰ سالگی و حداکثر اوایل دهه بیست می باشد. در حدود ۵۰ درصد موارد SAD در سن ۱۳ سالگی و ۹۰ درصد زمان شروع تا رسیدن به سن ۲۳ سالگی میباشد. این اختلال همچنین یکی از سختترین اختلالات اضطرابی نسبت به درمان میباشد و کمترین اثر درمانی را نسبت به سایر اختلالات اضطرابی هم در بزرگسالان و هم در کودکان نشان داده است (رپی و همکاران، ۲۰۱۳؛ هادسون، رپی، لینهام، ووثریچ و اشنایرینگ[۱۳]، ۲۰۱۰). به این دلایل بهبود و روشهای جدید برای درمان اختلال اضطراب اجتماعی بسیار ضروری میباشد. ظهور نظریه های شناختی در آسیب شناسی روانی به افزایش علاقه به ویژگیهای شناخت و تنظیم آن منجر گردیده است. نوعی از عوامل شناختی که در تداوم اختلال اضطراب اجتماعی نقش دارند، طرح وارهها هستند (کالوت، اوروئه، کامارا و هانکین، ۲۰۱۳). طرح وارهها، الگوها یا درون مایههای عمیق و فراگیری هستند که از خاطرهها، هیجان و شناخت وارهها و احساسهای بدنی تشکیل شده اند، در دوران کودکی و نوجوانی شکل گرفته اند، در مسیر زندگی تداوم دارند و به شدت ناکارآمد هستند. آنها ممکن است هسته اصلی اختلالات شخصیت، مشکلات منش شناختی خفیفتر و بسیاری از اختلال های مزمن محور یک قرار بگیرند (یانگ، کلوسکو و ویشار[۱۴]، ۲۰۰۳). طرحواره درمانی برای درمان بیماران مبتلا به مشکلات منش شناختی مزمنی که به قدر کافی از رفتاردرمانی شناختی کلاسیک کمکی دریافت نمیکردند تدوین گردید. طرحواره درمانی بر پایه رفتاردرمانی شناختی کلاسیک بنا شده و بر ریشه های تحولی مشکلات روانشناختی در دوران کودکی و نوجوانی، استفاده از تکنیکهای برانگیزاننده[۱۵] و ارائه مفهوم سبکهای مقابلهای ناسازگار تأکید دارد. بسیاری از مطالعات پژوهشی نشان دادهاند که رفتاردرمانی شناختی برای بسیاری از اختلالهای روان شناختی از کارایی و اثربخشی لازم برخوردار است، اما در مطالعات پیگیری تنها ۵۰ درصد از بیماران به بهبودی معنادار بالینی دست می یابند (ماسکویچ[۱۶]، ۲۰۰۸). رفتاردرمانی شناختی در سطح شناخت واره، رویکرد بالا به پایین را اتخاذ می کند. به عنوان مثال در اختلالهای اضطرابی از سطح نگرانی شروع می کند، سپس به مفروضههای زیربنایی و در نهایت به طرح وارهها می پردازد (داگاس و رابی چاود[۱۷]، ۲۰۰۷)، اما در طرحواره درمانی این روند برعکس دنبال می شود. در فرایند طرحواره درمانی، مستقیماً به سراغ عمیقترین سطح شناختواره میروند. به عبارتی در طرحواره درمانی، روش پایین به بالا در پیش گرفته می شود (یانگ، کلوسکو و ویشار، ۲۰۰۳). بررسیها نشان داده اند که افراد مبتلا به SAD طرح وارههایی دارند که این طرح وارهها آماج مناسبی برای رویکرد طرحواره درمانی تلقی میشوند (کالوت، اوروئه و هانکین، ۲۰۱۳؛ ونگ و مولدز[۱۸]، ۲۰۱۱، هیمبرگ، بورزوویچ[۱۹] و رپی، ۲۰۱۰، ویلسون و رپی، ۲۰۰۶؛ پینتو- گاویا، کاستیلهو، گالهاردو و کنها[۲۰]، ۲۰۰۶). از طرفی، در حوزه درمانهای جدیدتر روانشناختی، نخستین بار ولز و متیوس[۲۱](۱۹۹۴) با ترکیب رویکرد طرح واره و پردازش اطلاعات، الگوی فراشناختی[۲۲] را برمبنای مدل عملکرد اجرایی خودتنظیمی[۲۳](S-REF) جهت تبیین و درمان اختلالات هیجانی معرفی کردند. اصطلاح فراشناخت عبارتست از هر نوع دانش یا فرایند شناختی که در آن ارزیابی یا کنترل شناختی وجود داشته باشد (موس و برد[۲۴]، ۲۰۰۲). درمان فراشناختی نیز به ویژه به منظور رفع نواقص درمان شناختی ـ رفتاری ظهور پیدا کرد. به عقیده ولز شناخت درمانی با توجه به این نظر که افکار منفی در اختلالهای هیجانی از فعالیت باورهای ناکارآمد منتج میشوند، بیشتر روی منشأ محتوای افکار تأکید دارد، ولی در مورد این که چگونه این افکار شکل میگیرد و یا چه ساز و کاری این تفکرات ناکارآمد را برجسته میسازد تلاشی صورت نگرفته است (ولز و متیوس، ۱۹۹۴؛ ولز، ۲۰۰۰). لذا برای فهم فرایندهای تفکر لازم است که بر باورهای فرد درباره تفکر، راهبردهای فردی در مورد کنترل توجه و همچنین نوع باورهای فراشناختی[۲۵] او تأکید نماییم. آنچه در درمان فراشناختی مورد تأکید قرار میگیرد عواملی است که تفکر را کنترل می کند و وضعیت ذهن را تغییر میدهد، نه چالش با افکار و خطاهای شناختی یا مواجهه طولانی مدت و مکرر با باورها در مورد تروما یا نشانه های بدنی (ولز،۲۰۰۱ ،۲۰۰۹). دیدگاه نظری و درمانی فراشناخت بر باورها و تفکرات منفی به عنوان نتیجه کنترل فراشناختی شناخت تأکید میکند و بیان می کند که چگونه فراشناخت در تداوم و تغییر شناخت مؤثر است. درمان فراشناختی سطوحی از مداخله را عرضه می کند که بر چالش با محتوای تفکر و باورهای منفی که در درمانهای سنتی شناختی بر آن تمرکز دارد؛ تأکید نمیورزد (ولز، ۲۰۰۹) و سعی می کند فراشناختهایی را که به شیوه ناسازگارانه تفکرات منفی تکرار شونده را زیاد می کنند و یا باعث افزایش باورهای منفی عمومی میشوند، تغییر دهد (ولز، ۲۰۰۰). تحقیقات مختلف به صورت توصیفی و یا تجربی نشان دادهاند که برای اختلال اضطراب اجتماعی هر دو رویکرد درمان فراشناختی (کوکرتز و همکاران، ۲۰۱۴؛ هاپیت و همکاران، ۲۰۱۴؛ رپی و همکاران،۲۰۱۳؛ کلی، توسچن ـ کافیر و هنریچز[۲۶]، ۲۰۱۲؛ کارلبرینگ و همکاران، ۲۰۱۲؛ برد، سایر و هافمن، ۲۰۱۲؛ هالیون و روسیو، ۲۰۱۱؛ هاکاماتا و همکاران، ۲۰۱۰؛ کاشدان، ویکز و ساوستیانووا[۲۷]، ۲۰۱۱؛ امیر و همکاران، ۲۰۰۹؛ اشمیت و همکاران، ۲۰۰۹؛ مک اووی و پرینی، ۲۰۰۸؛ ولز، ۲۰۰۰، ۲۰۰۷، ۲۰۰۹؛ داناهی و استوپا، ۲۰۰۷؛ مک اووی، ماهونی، پرینی و کینگسپ، ۲۰۰۹؛ ولز و پاپاجورجیو، ۲۰۰۱، ۱۹۹۸) و طرح واره درمانی (خورشید زاده، برجعلی، سهرابی و دلاور،۱۳۹۰؛ کالوت، اوروئه، کامارا و هانکین، ۲۰۱۳) مؤثر میباشند ولی هنوز مطالعه مقایسهای انجام نشده است تا مشخص شود که کدام رویکرد درمانی اثربخش تر و از تداوم تأثیر بیشتری برخوردار میباشد. از آنجا که یافتن شیوه های درمان کوتاه مدت کارا و مؤثر از جمله ضرورتهای پژوهش میباشد و شیوه های درمانی مبتنی بر مدل طرح واره و فراشناخت نیز جزء درمانهای کوتاه مدت به شمار میآیند، انجام پژوهشی برای بررسی مقایسه اثربخشی و به ویژه ماندگاری اثر این شیوه های درمانی دارای اهمیت است. بنابراین پژوهش حاضر در نظر دارد تا اثربخشی و تداوم تأثیر مدلهای درمانی جدید تحت عنوان درمان فراشناختی و طرحواره درمانی را در کاهش علائم، کیفیت زندگی و سلامت اجتماعی دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی مقایسه کند. این پژوهش از این نظر که کارایی و به خصوص تداوم تأثیر دو نوع درمان طرح واره محور و فراشناختی را بر کاهش علائم، کیفیت زندگی و سلامت اجتماعی دانشجویان دارای اختلال اضطراب اجتماعی مورد بررسی قرار داده است دارای نوآوری می باشد. به ویژه این که تا کنون هیچ پژوهشی در ارتباط با درمان اختلال اضطراب اجتماعی و تأثیر آن بر سلامت اجتماعی افراد انجام نشده است. ۳-۱- اهمیت و ضرورت پژوهش از آنجا که شیوع اختلال اضطراب اجتماعی ۱۳ درصد میباشد و در جایگاه سومین اختلال رایج روانپزشکی پس از اختلال افسردگی اساسی و وابستگی به الکل قرار دارد، بنابراین استفاده از درمانهای گوناگون و مؤثر ضرورت مییابد. با توجه به این که دریافت دارو به تنهایی، صرفاً بر مکانیسمهای نوروفیزیولوژی این افراد اثر گذاشته و بهبودی نسبی ایجاد می کند و این بهبود نسبی صرفاً وابسته به مصرف دارو است، همچنین در بیشتر درمانهای روان شناختی صورت گرفته برای اختلال اضطراب اجتماعی مانند درمان رفتاری ـ شناختی، شناخت درمانی و رفتاردرمانی، بیشتر به محتوای فکر و رفتارهای اجتنابی توجه شده است، در حالیکه بیشتر اختلالات اضطرابی (مانند اضطراب اجتماعی) علاوه بر موارد ذکر شده در طرح وارهها و فرایند پردازش اطلاعات مانند راهبردهای کنترل فراشناختی و باورهای مثبت و منفی فراشناختی نیز اختلال دارند، بنابراین استفاده از فنون مختلف رواندرمانی مانند طرحوارهدرمانی و درمان فراشناختی در صورت موفقیت آمیز بودن، نه تنها می تواند سبب کاهش طولانی مدت مصرف دارو در این افراد شود (جلوگیری از وابستگی دارویی در طولانی مدت)، بلکه موجب پیشگیری از بروز شدید این اختلال و جلوگیری از عود مجدد علائم روانشناختی خواهد شد. همچنین از آنجا که یافتن شیوه های درمان کوتاه مدت کارا و مؤثر از جمله ضرورت های پژوهش میباشد و شیوه های درمانی مبتنی بر مدل طرحواره و فراشناخت نیز جزء درمانهای کوتاه مدت به شمار میآیند، انجام پژوهشی برای بررسی مقایسه اثربخشی و به ویژه تداوم تأثیر این شیوه های درمان دارای اهمیت است.
[۹] . Kuckertz, J. M., Gildebrant, E., Liliequist, B., Karlström, P., Vappling, C., Bodlund, O. ۴ . Demir, T., Karacetin, G., Eralp Demir D., & Uysal O. [۱۱] . Chartrand, H., Cox, B., EL-Gabalawy, R., & Clara, I. [۱۲] . Weidman, A. C., Fernandez, K. C., Levinson, C. A., Augustine, A. A., Larsen, R. J., & Rodebaugh, T.L. [۱۳] . Hudson, J.L., Rapee, R.M., lyneham, H.J., wuthrich. V., Schniering, C.A.
[۱۶]. Moscovitch, D. A. [۱۷] . Dugas, M. J. Q., Robi chaud, M.
[۲۰]. Pinto-Gouveia, J., Castilho, P., Gallardo, A., & Cunha, M.
۶.Self-Regulatory Executive Function Model ۷. Moses, L. J., Baird, J. A. [۲۵] . Meta cognitive beliefs
[۱] . Gilbert, P. [۲] . Teo, A. R., Lerrigo, R., & Rogers, M. A. M. [۳] . Social Anxiety Disorder. [۴] . Hedman, E., Strom, P., Stunkel, A., & Mortberg, E. [۵] . Demir, T., Karacetin, G., Eralp Demir, D., & Uysal, O. [۶] . Wong, N., Sarver, D. E., & Beidel, D. C.
[۸]. Romm, K. L., Melle, I., Thoresen, C., Andreassen, O, A., & Rossberg, J. I.
تعداد صفحه : ۲۵۵
[چهارشنبه 1400-02-29] [ 11:39:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|