کیفیت ارائه خدمات و تولیدات همواره مورد توجه انسانها بوده است . شاید توسعه نوآوری و صنعت نیز ، برمبنای این اصل استوار باشد که انسان هیچگاه نسبت به وضع موجود خود راضی نیست و همواره سعی در بهبود آن داشته است .اهمیت کیفیت در بخش صنعت در دهه های ۱۹۵۰-۱۹۴۰ مورد توجه قرار گرفت و در علوم پزشکی از سا ل ۱۹۸۰ مطرح شد(رجبی پور میبدی و همکاران، ۱۳۸۸)

یکی از مشاغل کلیدی و مهم در محیط های بهداشتی درمانی پرستاری است(موصلی و همکاران، ۱۳۸۹) و پرستاران بیش از ۷۰ درصد افراد تیم بهداشتی درمانی را تشکیل می دهند(هکاری و همکاران، ۱۳۸۹). در مراقبت نیز، به عنوان بخش مهم پرستاری، مورد قبول بیشتر پرستاران و محققان پرستاری بوده و مترادف اقدامات پرستاری است. این مفهوم، نمونه بارز احساس، فکر و عمل است که با خود راحتی جسمانی و روانی را فراهم می کند(بالجانی و همکاران، ۱۳۹۱).

علاوه بر موارد ذکر شده، اخیراً مطالعات زیادی در زمینه تأثیر معنویت در سازمانها و بهبود عملکرد افراد

انجام شده است که آن را به عنوان نیروی قدرتمندی جهت سازگاری و تطابق بهتر افراد در مواجهه با مشکلات معرفی کرده است. ورود معنویت به حرفه ها و مشاغل پدیده نوپایی است که می تواند تأثیر مثبتی در بهبود عملکرد و صلاحیت افراد و ارتقاء سازمان ها داشته باشد. هوش معنوی نیز سازهای جدید است که به معنای مجموعه ای از قابلیت‌های فرد در ارتباط با منابع معنوی است که دربردارنده نوع مؤثری از سازگاری و رفتارحل مسأله است و بالاترین سطوح رشد را در حیطه های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و . شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطرافش و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می نماید.حیطه های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و . شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطرافش و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری مینماید  این هوش به فرد دید کلی در مورد زندگی و همه تجارب و رویدادها میدهد و او را قادر به استفاده از ظرفیتها و منابع معنوى براى تصمیم گیرى هاى مهم و حل مسائل روزانه می کند(کریمی مونقی و همکاران، ۱۳۹۰).

پژوهش حاضر قصد دارد، علاوه بر سنجش میزان هوش معنوی و کیفیت مراقبت های پرستاری در بین پرستاران بیمارستانهای آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان، تاثیر هوش معنوی بر کیفیت ارائه مراقبت های پرستاری در بیمارستان های مذکور را نیز بررسی نماید.

 

١-٢- بیان مسئله

 

هوش، از جمله هوش معنوی بیانگر مجموعه مهارت ها و توانایی های مختلف است که هر کدام به اشکال متفاوت در بافتهای اجتماعی و تاریخی ظاهر می شوند .والترز وگاردنر[۱] عقیده دارند هوش مجموعه ای از توانایی هاست که فرد را در حل مشکلاتش توانا نموده و این راه حل ها را دریک فرهنگ خاص جای می دهد(باب الحوائجی و همکاران، ۱۳۹۰). معنویت نیز به عنوان یکی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی وخودشناسی می شود. بیلوتا معتقد است معنویت، نیاز فراتر رفتن از خود در زندگی روزمره و یکپارچه شدن با کسی غیر از خودمان است، این آگاهی ممکن است منجر به تجربه ای شود که فراتر از خودمان است (غباری و همکاران، ۱۳۸۹). هوش معنوی ترکیبی از عناصر هوش ومعنویت است (باب الحوائجی و همکاران، ۱۳۹۰). یانگ در تعریفی بیان می دارد “هوش معنوی ظرفیت انسان است برای جستجو و پرسیدن سئوالات غایی درباره معنای زندگی و به طور همزمان تجربه پیوند یکپارچه بین هریک از ما و جهانی است که در آن زندگی می کنیم. با هوش معنوی به حل مشکلات با توجه به جایگاه معنا و ارزش آن مشکلات می پردازیم. هوشی که قادریم توسط آن به کارها و فعالیتهایمان معنا و مفهوم بخشیده و با بهره گرفتن از آن برمعنای عملکردمان آگاه شویم و دریابیم که کدامیک از اعمالمان از اعتبار بیشتری برخوردارند و کدام مسیر در زندگی مان بالاتر و عالی تر است تا آن را الگو و اسوه زندگی خود سازیم"(یانگ و ماو[۲]، ۲۰۰۷). هوش معنوی سازه های معنویت و هوش را درون یک سازه جدید ترکیب می کند و به عنوان ظرفیت انسان برای پرسیدن سئوالات نهایی درباره معنای زندگی و تجربیات همزمان و ارتباط یکپارچه بین ما و دنیایی که در آن زندگی می کنیم تعریف شده است.آن یکی از هوش های چندگانه است و روش های متعددی را در برمی گیرد و می تواند زندگی درونی و روح را با زندگی بیرونی و کار در دنیا، یکپارچه و هماهنگ سازد . (باقری وهمکاران، ۱۳۹۰). هوش معنوى قادر است که هشیارى یا احساس پیوند با یک قدرت برتر یا یک وجود مقدس را تسهیل کند یا افزایش دهد.(معصومی و همکاران، ۱۳۸۸) درباره اجزاى تشکیل دهنده ى هوش معنوی (مولفه ها) نظرات مختلفى ارائه شده است.  ویگلسورث[۳]( ۲۰۰۴)، هوش معنوی را به عنوان توانایی برای رفتار کردن همراه با دلسوزی و مهربانی و عقل و خرد با حفظ آرامش درونی و بیرونی بدون توجه به شرایط می داند.(سهرابی، ۱۳۸۷) نوبل و وگان[۴] نیز هشت مؤلفه را برای هوش معنوی در نظر گرفتند که نشان دهنده رشد هوش معنوی است. این مؤلفه ها عبارتند از درستی و صراحت، تمامیت، تواضع، مهربانی، سخاوت، تحمل، مقاومت و پایداری و تمایل به برطرف کردن نیازهای دیگران(نوبل، ۲۰۰۰). همچنین ابعاد هوش معنوی از نظر کینگ[۵] ، مجموعه ای از توانایی ها و قابلیت های ذهنی است ، که شامل : الف ) تفکر انتقادی وجودی ب) ایجاد معنای شخصی ج) آگاهی متعالی د) توسعه هوشیاری (صریحی و همکاران، ۱۳۹۰).درواقع این هوش بیشتر مربوط به پرسیدن است تا پاسخ دادن، بدین معنا که فرد سئوالات بیشتری را در مورد خود و زندگی و جهان پیرامون خود مطرح می کند.(مک مولن[۶]، ۲۰۰۳). بحث هوش معنوی نه تنها در حوزه های فردی بلکه در حوزه های سازمانی نیزمورد توجه است و علاوه بر حوزه های روان شناختی، وارد سایر حوزه های علوم انسانی از جمله مدیریت شده و به جرات می توان گفت که شاید علت تحقیقات فزاینده در حوزه معنویت مشاهده تاثیر چشمگیر آن در بعد بهبود عملکرد فردی و سازمانی بوده (ساغروانی، ۱۳۸۹) و از طرفی سازمان هایی که به سطح بالاتری از کیفیت خدمات دست یابند، مزیت رقابتی پایدار خواهند داشت و با نظر به تاثیر انکار ناپذیر کیفیت در حوزه خدمات بهداشت و درمان (رجبی پورمیبدی و همکاران، ۱۳۸۸) و نقش پرستاران ، که به عنوان بزرگترین گروه در میان کارکنان بهداشتی درمانی بوده و از دیدگاه قانونی و اخلاقی، پاسخگوی کیفیت مراقبتهای ارائه شده می باشند(بازارگادی و همکاران، ۱۳۸۶)، ارائه مراقبت ها و خدمات با کیفیت مناسب به عنوان یک اولویت در نظام خدمات بهداشتی درمانی به ویژه در زمینه خدمات پرستاری مطرح شده است ، به طوری که در اغلب کشورها درجه بندی و اعتبار بخشی بیمارستان ها، تحت تاثیر مراقبت های پرستاری و کیفیت آن است (نیشابوری و همکاران، ۱۳۸۹). لذا با توجه به مطالب پیشگفت و باتوجه به مطالعات اندکی که دراین زمینه انجام پذیرفته پژوهشگر بر آن شد، به این سوال اصلی پاسخ دهد که، آیا هوش معنوی برکیفیت ارائه مراقبت ها توسط پرستاران، در بیمارستان های آموزشی و درمانی شهرستان بندرعباس تاثیر دارد ؟
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

 

تعداد صفحه : ۸۸

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-02-29] [ 11:30:00 ب.ظ ]