دانلود پایان نامه ارشد : بررسی نقش عوامل پیش بینی کننده ی حمایت استقلال طلبانه والدین در نیازهای اساسی | ... | |
مفهوم بهزیستی[۱] و عوامل مرتبط به آن از دیرباز مورد توجه مطالعات انسانی بوده است و به عبارتی دیگر تعریف سلامت مترادف با فقدان بیماری روانی و علائم مرتبط با آن تلقی میشده است (سازمان جهانی بهداشت[۲]، ۱۹۸۴). از دهه ۱۹۸۰ به بعد در تعریف سلامت تغییر زیادی به وجود آمد. روان شناسی سلامت تنها به جنبه های منفی و رفع آنها توجه ندارد؛ بلکه همان طور که در تعریف سازمان جهانی بهداشت وجود دارد؛ به جنبه های مثبت سلامت و تقویت آن ها نیز توجه دارد؛ بنابراین فردی واجد شرایط سلامت است که از جنبه های اجتماعی، روانی و زیستی در شرایط مطلوبی قرار داشته باشد (بوم[۳] و همکاران، ۲۰۰۱). ویژگی مهم روانی که فرد واجد سلامت، میبایست از آن برخوردار باشد؛ احساس بهزیستی است (مایرز و دینر[۴]، ۱۹۹۵). بهزیستی روان شناختی[۵] به طور گسترده ای مورد بررسی و به روش های مختلفی مفهوم سازی شده است.آن ها هم چنین بهزیستی را احساس مثبت و احساس رضایت مندی عمومی از زندگی ریف (۱۹۸۹) و ریف و کیز [۹](۱۹۹۵)، بر این عقیده اند که بهزیستی فردی می تواند ناشی از ارتقاء احساس استقلال فرد در مراحل اولیه باشد. هم چنین اورنلاس[۱۰] و همکاران (۲۰۰۷) اشاره به نقش والدین در درجه اول و پس از آن محیط و سپس جمع های دوستان کرده و نشان دادند که این گروه ها به ترتیب نقش مهمی می توانند در استقلال افراد داشته باشند. معانی، شاپوریان و حجت، (۱۳۷۹) نیز بر نقش محیط خانوادگی در بهزیستی افراد تأکید کرده و به این مهم اشاره کرده اند، که بهزیستی فردی در مرحله اول ناشی از محیط خانواده می باشد. به هر حال، عوامل زیادی در بهزیستی افراد می تواند تأثیرگذار باشد، که بر این اساس بسیاری از محققان از راهکارهایی جهت ارتقاء بهزیستی افراد استفاده کرده اند (به طور مثال: شلدون و فیلاک[۱۱] (۲۰۰۸) دستکاری[۱۲] سه نیاز روانشناختی برای استقلال، شایستگی و و ابستگی در بهزیستی؛ بهزادنیا و محمد زاده[۱۳] (۲۰۱۲)، به شرایط خانواده و هم چنین شرایط فرهنگی- اجتماعی، شغلی و محیطی و هم چنین نقش تأثیرگذاری که محیط می تواند بر روی آن ها داشته باشد، اشاره دارند. از این رو امید است که در این فصل بتوان توصیفی از بهزیستی و شرایطی که می تواند بهزیستی دانشجویان را تحت تأثیر قرار دهد، را نشان داد. ۱-۲ بیان مسأله در طول دهههای اخیر تمرکز مطالعات و تحقیقات در زمینه درک و مفهوم سازی جنبه های شاخص های بهزیستی لذتگرا بیشتر بر روی افزایش شادکامی از طریق وجود عواطف مثبت و حذف عاطفه منفی تمرکز کرده است.در مقابل تعدادی از روان شناسان از جمله ریف (۱۹۸۹)، با وجود ماهیت جذاب بهزیستی لذتگرا،مخالف این نوع بهزیستی بوده و بر روی بهزیستی فضیلتگرا[۲۳] تأکید دارند. دیدگاه فضیلت گرایی حاکی از آن است که زندگی آرمانی به معنای شکوفاسازی توانمندیهای انسانی است. به عبارتی در این دیدگاه، هر آنچه برای فرد با ارزش است و مطابق با خود واقعی وی میباشد، مهم است. تعداد زیادی از روانشناسان در ازای برابر دانستن بهزیستی با شادکامی و لذت، آن را با فضیلت[۲۴] برابر میگیرند. نظریات مبتنی بر ارضاء امیال، به رغم ایجاد لذت، همواره بهزیستی را در پی ندارد و در نتیجه، بهزیستی نمیتواند صرفاً به معنای تجربه لذت باشد (راین و دسی، ۲۰۰۱). تعدادی از روانشناسان در تعریف بهزیستی این موضعگیری، بهزیستی فضیلتگرا را برگزیدهاند و در حال اجرای پژوهشهایی در حوزه بهزیستی بر اساس آموزه های سنت فضیلتگرایی هستند. این دیدگاه شامل یک درک کاملتری از سلامت روان شناختی مثبت است. ریف (۱۹۸۹)، به تفاوت های بهزیستی ذهنی و بهزیستی روان شناختی (که نظریه پردازان فضیلت گرا طرفدار دومی هستند) اشاره تعدادی از محققین از جمله کاهنمان[۲۷] (۱۹۹۹، ۱۹۹۹) در زمینه بهزیستی لذت گرا را مورد بررسی قرار داده و نشان دادند که بهزیستی شامل لذتهای آنی افراد می باشد. در مقابل تعدادی از محققین از جمله ریف (۱۹۸۹، ریف و کیز، ۱۹۹۵) و واترمن[۲۸] (۱۹۹۳) بهزیستی را شامل به کاربستن و رشد خود فرد می دانند. از دیدگاه هوتا و ریان (۲۰۱۰) بهزیستی لذت گرا بیشتر برای دوره های کوتاه مدت سودمند است، در حالی که بهزیستی فضیلت گرا برای دوره های بلند، بیشتر از سه ماه، سودمند است. ریف (۱۹۸۹)، بر این عقیده است که بعضی از جنبه ها مانند: تحقق هدف های فردی، متضمن تلاش بسیار و قانونمندی است؛ که این امر حتی ممکن است در تعارض کامل با شادکامی کوتاه مدت باشد. بنابراین، بهزیستی را نباید ساده نگرانه، معادل با تجربه بیشتر لذت در مقابل افسردگی دانست؛ در عوض بهزیستی در بر گیرنده تلاش برای کمال و تحقق نیروهای بالقوه واقعی فرد است. هوتا و ریان (۲۰۱۰) پیشنهاد می کنند که برای مشخص شدن بیشتر بهزیستی در بازه های زمانی مختلف، نیاز است که آن این دو نوع بهزیستی در موقعیت های متفاوتی بررسی گردد، از این رو تحقیق حاضر در پی آن است که در مرحله اول بهزیستی دانشجویان را مورد بررسی قرار دهد. دسی و ریان (۲۰۰۲)، این فرض را به کار بردند که سلامت روان شناختی مثبت نتیجه فعالیتهای فضیلتگرایانه است؛ که رضایتمندی نیازهای روانشناختی پایه ای را پیشنهاد می کند. رضایتمندی نیازهای پایهای ممکن است به دلیل مکانیسمی باشد که تجربه فضیلتگرایی در مدت یک فعالیت را به همراه و با بهزیستی فضیلتگرا مرتبط است. به همین دلیل است که بهزیستی فضیلتگرا ممکن است ناشی از نتایج رفتاری در اجزای نیازهای روانشناختی پایهای باشد. به هر حال زمنیه پژوهشی در این زمینه نیازمند این است که بفهمیم که چه عواملی بر روی بهزیستی دانشجویان و جنبه های آن تأثیر فرآیندهای مؤثر در رشد شخصیت انسان، از نیاز او به انسان های دیگر ریشه می گیرد. این نیاز در خردسالی با وجود فرشته مهربانی چون مادر سرچشمه گرفته و در سال های بعد، با وجود همسر، فرزندان، دوستان، آشنایان و سایر افراد در شبکه اجتماعی سیراب می شود. سیراب شدن این نیاز است که بهزیستی انسان را در تمام سنین تأمین می کند (معانی، شاپوریان و حجت، ۱۳۷۹، ص ۹۹-۱۰۰). بر طبق نتایج تحقیقات نشان داده شده است که بهزیستی انسان تحت تأثیر شرایطی و محیط های زندگی فرد بوده و در گرو تعاملات فرد در زندگی است (بهزادنیا و محمد زاده، ۲۰۱۲)، که در این میان نشان داده شده است که والدین نقش مهمی را می توانند در این امر ایفاء کنند (رایان و همکاران، ۲۰۰۱ و بوت[۲۹] و همکاران، ۲۰۰۹). خانواده یک متغیر اجتماعی و محیطی مهم می باشد که اثر تعیین کننده ای در فرایندهای سلامت و بهزیستی انسان دارد که ادراکات افراد از این شرایط محیطینیز مهم و اساسی می باشد. توسعه بهزیستی و سلامتی افراد بر طبق نظریه خود- مختاری (دسی و رایان، ۲۰۰۲) وابسته به تکمیل و ارضاء سه نیاز پایه ای روان شناختی(استقلال[۳۰]، شایستگی[۳۱]، وابستگی[۳۲]) است. شایستگی، تمایل افراد به تعامل مؤثر با محیط و رخ دادن نتایج مورد دلخواه فرد است و در مورد احساس کارایی که فرد نسبت به محیط دارد می باشد. استقلال درونی، به عنوان تمایل برای خودابتکاری در تنظیم رفتار افراد و در رابطه با احساس انتخاب و ارداده در انتخاب توصیف می شود. وابستگی، نیاز به احساس ارتباط و پذیرش از طرف نزدیکان (مانند والدین، معلمین، و همسالان) است و هم چنین احساس یک پیوند معنادار و نگرانی درباره دیگران می باشد ( دسی و ریان، ۲۰۰۲). نظریه خودمختاری بر عوامل سازنده رفتار انسان تأکید دارد و اعتقاد بر آن است که هر فرد دارای سه نیاز روانی شایستگی، استقلال و وابستگی است، که ارضاء آن ها از ضروریات رشد فردی می باشد. در این نظریه، شرایطی که تسهیل کننده و موجب بهبود رضایت از زندگی در محیطهای متعدد خانه، مدرسه و جامعه میباشد، مورد بررسی قرار میگیرد (دسی و راین، ۲۰۰۲).
تعداد صفحه : ۷۹
[چهارشنبه 1400-02-29] [ 11:15:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|