روش ها و آموزش ها - ترفندها و تکنیک های کاربردی








دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      




جستجو




 
  پایان نامه ارشد: مقایسه اثر بخشی آموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس بر کیفیت زندگی و شادکامی زنان یائسه ...

 

زنان از مهم ترین ارکان جامعه و خانواده بوده و سلامت اجتماع در گروه تأمین نیازهای مختلف آنان است .درحالی که یکی ازبحرانی ترین مراحل زندگی زنان ، یائسگی می باشد.

تعیین سن یائسگی تا حدودی دشوار بوده و براساس تخمین حاصل از مطالعات مقطعی ، متوسط آن حدود ۵۰ تا ۵۲ سالگی است. با وجود افزایش امید به زندگی ، سن شروع یائسگی یا قطع قاعدگی تغییر نکرده وزنان تا حدود ۳۰ سال یا بیشتر ( بیش از یک سوم) عمر را در یائسگی و یا حوالی یائسگی
 می گذرانند. از نظرساختار جمعیتی ، بیشتر از ۵۰درصدجمعیت کشور ایران زیر ۲۳ سال و در حدود ۶/۶ درصد جمعیت ، سالمند بوده و تعدادافراد این قشر در خال فزونی است، بنابر این هم مشکل کشورهای جهان سوم ( از نظر جوان بودن جمعیت ) و هم مشکلات ناشی ازرشد سالمندان وجود دارد .(کوستا[۱] ،۱۹۸۰)
دانلود پایان نامه

به نظر می رسد تعدادعلایم یائسگی بی شمار است اما خوشبختانه هیچ کس همه آنها را تجربه نکرده ، بعضی از زنان اصلاً علایم آشکار ی ندارند. با وجود این تحمین زده  می شود حدود ۷۵درصد زنان پس از یائسگی علایم حادی را تجربه می کنند.(فریدمن[۲]،۲۰۰۰)

بسیاری از مردم معتقدند که استرس و بیماری با یکدیگر ارتباط دارند. حق با آنان است. محققان این اعتقاد را تأیید کرده و برای مثال نشان داده اند که زمانی که افراد در معرض سطوح بالایی از استرس قرار دارند ، بروز بیماریهای تنفسی افزایش می یابد. چرا اینطور است ؟ یک پاسخ محتمل این است که استرس، عملکردهای ایمنی را به  نوعی سرکوب می­ کند و فرد را در برابر عفونت بی­دفاع میگذارد. این توضیح با این یافته ها هماهنگ است که افرادی که در بزاقشان ، میزان آنتی بادی IgA ـ بخشی از خط اول دفاعی بدن در برابر عفونت تنفسی ـ کم است در مقایسه با کسانی که میزان IgA در آنها بالاست، بیشتر به بیماریهای تنفسی مبتلا می شوند (بهرامی ،۱۳۸۵)

در طی سالهای اخیر بررسی شادکامی توسط روانشناسان و جامعه شناسان افزایش یافته است ، و روانشناسان علاقه مند به حیطه روان شناسی مثبت نگر توجه خود را بر منابع بالقوه احساسهای مثبت نظیر احساس شادکامی معطوف کردند.(اسدی پروا،۱۳۸۴ )

شادکامی عبارت است از مقدار ارزش مثبتی که یک فرد برای خود قائل است. این سازه دو جنبه دارد ، یکی  عامل  عاطفی است  که نمایانگر تجربه هیجانی شادی ، سرخوشی ، خشنودی و سایر هیجانهای مثبت هستند و دیگری ارزیابی شناختی رضایت از قلمروهای مختلف زندگی که بیانگر شادکامی و بهزیستی روانی است ( اندروز و مک کنل[۳] ، ۱۹۸۰) . با وجود این ، شادکامی نشانه فقدان افسردگی نیست بلکه نشان دهنده وجود شماری از حالتهای شناختی و هیجانی مثبت است ( دینر[۴] ، ۱۹۹۹)
تصویر مرتبط با افسردگی در روانشناسی Psychological depression

هیجانهای مثبت و منفی از یکدیگر متمایز هستند و فرد را برای درجه ای از تعاملهای برد – باخت یا برد – برد آماده می سازند( سلیگمن[۵] ، ۲۰۰۲ ).افراد شاد با ارزنده سازی مهارتهای  خود ، بیشتر با رویدادهای مثبت همراه می شوند تا اینکه خود را با رویدادهای منفی همراه کنند. آنها در تصمیم گیریهای مربوط به آینده زندگی خود بهتر عمل می کنند ، چون از راهبردهایی نظیر جستجوی اطلاعات مرتبط با خطر – امنیت سود می جویند،به طور کلی انسان به گونه ای تحول می یابد که برخی از موقعیتها او را شاد می کنند و پاره ای دیگر ، به تجربه احساس درماندگی در او منجر می شوند. تفاوتهای فردی در احساس شادکامی با تفاوت های شخصیتی مرتبط اند.

در حالیکه یکی از بحرانی ترین مراحل زندگی زنان یائسگی میباشد مهم ترین چیزی که یک پزشک می تواند حول وحوش یائسگی ارائه کند آموزشی است که زنان به آن نیازمند ند و میل دارند از انتخاب های درمانی  آگاه شوند . هدف کلی، طولانی کردن دوره ای است که فرد حداکثر انرژی جسمی و فعالیت بهینه مغزی و اجتماعی دارد ( چنگ[۶] ،۲۰۰۳ ) یکی از اهداف بهداشت برای قرن ۲۱، بهبود کیفیت زندگی است و طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی ” کیفیت زندگی ” عبارت است از تصور افراد از موقعیت خود در زندگی با توجه به بافت فرهنگی و سیستم ارزشی که در آن به سرمی برند، با در نظر گرفتن اهداف، انتظارات، استانداردها و نگرانی هایشان ( سازمان بهداشت جهانی[۷] ، ۲۰۰۷ ). در مورد زنان یائسه کیفیت زندگی معمولا به جنبه های مرتبط با سلامتی در کیفیت زندگی با توجه به مجموعه ای از علائم و بدون در نظر گرفتن عملکرد جسمی ،عاطفی و اجتماعی اشاره دارد،بنا بر این اغلب اصطلاح کیفیت زندگی به سادگی به مفهوم وجود علائم یائسگی مانند گر گرفتگی ،تعریق شبانه و خشکی واژن اشاره‌ می‌کند .مطمئنا وجود این علائم بر کیفیت زندگی زنان موثر است،ضمن انکه توجه همزمان به سایر جنبه های کیفیت زندگی مانند وضعیت سلامتی فرد،رضایت مندی از زندگی و عملکرد روانی نیز حائز اهمیت میباشد.(بلومل[۸] و همکاران، ۲۰۰۰ )
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

۲-۱- بیان مسأله

هوش هیجانی با آگاه ساختن انسان از هیجانات گوناگون موجب میشود که او به یاری هیجانات نیرومند و فعال سازی آنها ، به شرایط تحمیل شده و یا موقعیت های اجباری و استرس آمیز ، پاسخ های جرأت آمیز داده، از ساخت وجودی خود دفاع کند . (گلمن[۱]، ۱۹۹۵) .
تصویر توضیحی برای هوش هیجانی

طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی ، یائسگی یا منوپوز به معنی قطع واقعی قاعدگی به مدت حداقل ۱۲ ماه است که به علت از دست رفتن فولیکولهای تخمدانی اتفاق می افتد.

در مورد ارتباط بین کیفیت زندگی و یا ئسگی محققین اختلاف نظر دارند، برخی از مطالعات نشان داده است که ارتباط مثبتی بین کیفیت زندگی و مراحل مختلف یائسگی وجود دارد. یعنی زنانی که فراوانی و شدت علائم در آنها بیشتر است کیفیت زندگی پایین تری دارند.(عابد زاده،۱۳۸۸).

برای داشتن زندگی سالم به آگاهیهایی نیاز است ـ زندگی سالم فقط به سلامت جسمانی ختم نمیشود، بلکه داشتن سلامت روانی و روابط مثبت انسانی هم ضروری است . سلامت جسم شامل تغذیه مناسب، فعالیتهای بدنی و ورزش ، ترک سیگار و هورمون درمانی است . همچنین در دوران یائسگی لازم است برای اطمینان از سلامت پستانها، توسط پزشک معاینه صورت گیرد و نیز برای کاهش مشکلات ایجاد شده در دوران یائسگی نیاز به مشاوره با پزشک است.

در مورد سلامت روانی، برداشت مثبت از زندگی، موضوع اصلی در سلامت روانی است . همچنین داشتن روابط انسانی ،‌ایجاد شرایط مناسب بین فعالیتهای کاری و شخصی ، کنترل شخصی و کنترل هیجانات ، انجام تمرینات آرامش بخش و ایجاد توازن بین کارهای روزمره دارای اهمیت زیادی است.

کیفیت زندگی مفهومی کلی می باشدکه نه تنها شامل همه جنبه های زندگی مانند اجتماعی فیزیکی، عاطفی و معنوی است (دونگان و پاتز، ۱۹۹۰ به نقل از گلمن، ۲۰۰۱) ، به علاوه بر نیازهای فردی از قبیل امیال و آرزوها، هنجارهای فرهنگی و اجتماعی نیز توجه دارد. منشأ اندازه گیری کیفیت زندگی را میتوان در کار ثرندایک (۱۹۳۹) ملاحظه نمود. در ابتدا رویکرد شاخصهای اجتماعی با این فرض که تأثیر معنی داری بر کیفیت زندگی افراد دارد مورد پذیرش بوده (کمپل،۱۹۷۶نقل ازیئو[۲] ، ۲۰۰۴) . اما بعدها ثابت شد که شاخصهای اجتماعی برای اندازه گیری کیفیت زندگی کافی نمی باشد و اعتقاد روزافزون بر آن شد که اکثر تأمین کننده های کیفیت زندگی، بیشتر جنبه روانشناختی دارند تا اقتصادی و جمعیت شناختی( یئو،  ۲۰۰۴) پس از آن رویکرد ، دو جریان ظهور نمود (باکرو اینتا گلیاتا۱۹۸۱،به نقل از جاکوب[۳]،۲۰۰۰) جریان اول ارزیابی کلی از بهزیستی ، مسرور بودن یا رضایتمندی را به عنوان معیار کیفیت زندگی موردنظر قرار دادند.

جریان دوم به طور تجربی، زمینه های خاص زندگی را شناسایی کرده و واکنش فرد را نسبت به این زمینه ها ارزیابی می کند.(جاکوب، ۲۰۰۰)

به اعتقاد آرجیل[۴] و همکاران( ۱۹۹۱) شادکامی سه جزء اساسی دارد. هیجان مثبت، رضایت از زندگی و نبود هیجانات منفی از جمله افسردگی و اضطراب . آرجیل و همکارانش(۱۹۹۱) دریافتند که روابط مثبت با دیگران، هدفمند بودن زندگی، رشد شخصیتی ، دوست داشتن دیگران و زندگی از اجزاء شادکامی هستند. شوارتز[۵]  (۱۹۹۰) معتقد است  که افراد شادکام کسانی هستند که در پردازش اطلاعات در جهت خوشبینی و خوشحالی سوگیری دارند. یعنی اطلاعات را به گونه ای پردازش و تفسیر می کنند که به خوشحالی آنها منجر میشود.

با توجه به موارد فوق مشخص میشود که بسیاری از متغیرهای روان شناختی که ارتباط آنها با عملکرد نظام ایمنی روشن شده است جزئی از شادکامی تلقی می شوند. و نیز پژوهشها ارتباط معنی دار شادکامی با سلامت جسمانی را نشان داده اند پس به طور منطقی میتوان استدلال کرد که افرادی که به سلامت جسمی خود اهمیت میدهند و در اقدامات مرتبط با مصون سازی کوشا هستند از شادکامی بیشتری برخوردارند.

لذا محقق در این تحقیق به بررسی اثر بخشی آموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس بر کیفیت زندگی زنان یائسه پرداخته است.  بدین سبب به طرح سوالهای کلی وفرعی به شرح ذیل برآمده است:

 

سوالات تحقیق:

سوال کلی اول

آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه می شود؟

سوال های فرعی

الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه می شود؟

ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه می شود؟

ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش کیفیت زندگی زنان یائسه می شود؟

سوالهای مربوط به شاخصهای کیفیت زندگی

سوال کلی شاخص اول (بعد روانشناختی):

آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله بااسترس موجب افزایش بعد روانشناختی کیفیت زندگی   زنان یائسه می شود؟

سوالات فرعی

الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش بعد روانشناختی کیفیت زندگی زنان یائسه می شود؟

ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش بعد روانشناختی کیفیت زندگی زنان یائسه می شود؟

ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش بعد روانشناختی کیفیت زندگی زنان یائسه می شود؟

سوال کلی شاخص دوم (روابط اجتماعی):

آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش روابط اجتماعی زنان یائسه  می شود؟

سوالات فرعی:

الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش روابط اجتماعی زنان یائسه می شود؟

ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش روابط اجتماعی زنان یائسه می شود؟

ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش روابط اجتماعی زنان یائسه می شود؟

سوال کلی شاخص سوم (حیطه محیط و وضعیت زندگی):

آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش حیطه محیط و وضعیت زندگی زنان یائسه  می شود؟

سوالات فرعی

الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش حیطه محیط و وضعیت زندگی زنان یائسه می شود؟

ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش حیطه محیط و وضعیت زندگی زنان یائسه
 می شود؟

ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش حیطه محیط و وضعیت زندگی زنان یائسه می شود؟

 سوال کلی دوم

آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش شادکامی زنان یائسه می شود؟

سوالهای فرعی

الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش شادکامی زنان یائسه می شود؟

ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش شادکامی زنان یائسه می شود؟

ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش شادکامی زنان یائسه می شود؟

سوالات مربوط به شاخصهای شادکامی

سوال کلی شاخص اول (رضایت از زندگی):

آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش رضایت از زندگی زنان یائسه  می شود؟

سوال های فرعی

الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش رضایت از زندگی زنان یائسه می شود؟

ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش رضایت از زندگی زنان یائسه می شود؟

ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش رضایت از زندگی زنان یائسه می شود؟

سوال کلی شاخص دوم (حرمت خود):

آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش حرمت خود زنان یائسه
 می شود؟

سوال های فرعی

الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش حرمت خود زنان یائسه می شود؟

ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش حرمت خود زنان یائسه می شود؟

ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش حرمت خود زنان یائسه می شود؟

سوال کلی شاخص سوم (بهزیستی فاعلی):

آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش بهزیستی فاعلی زنان یائسه می شود؟

سوال های فرعی

الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش بهزیستی فاعلی زنان یائسه می شود؟

ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش بهزیستی فاعلی زنان یائسه می شود؟

ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش بهزیستی فاعلی زنان یائسه می شود؟

سوال کلی شاخص چهارم (رضایت خاطر):

آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش رضایت خاطر زنان یائسه
 می شود؟

سوال های فرعی

الف- آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش رضایت خاطر زنان یائسه می شود؟

ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش رضایت خاطر زنان یائسه می شود؟

ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش رضایت خاطر زنان یائسه می شود؟

سوال کلی شاخص پنجم (خلق مثبت):

آیاآموزش هوش هیجانی و مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش خلق مثبت زنان یائسه
 می شود؟

سوال های فرعی

الف -آیاآموزش هوش هیجانی موجب افزایش خلق مثبت زنان یائسه می شود؟

ب- آیاآموزش مصون سازی در مقابله با استرس موجب افزایش خلق مثبت زنان یائسه می شود؟

ج- آیاآموزش هوش هیجانی در مقایسه با آموزش مصون سازی در مقابله با استرس ، بیشتر موجب افزایش خلق مثبت زنان یائسه می شود؟

[۱]-Goleman

[۲] Yeo,J

[۳] Jacob

[۴]-Argyle

[۵]-Schwartz

[۱]- Costa

[۲] - Freedman

[۳] - Andrews & Mc kanneell

[۴] - Diener , E .

[۵] -Sligman

[۶]-Chanj

[۷] Utian WH

[۸] Blumel

تعداد صفحه : ۲۷۶

موضوعات: بدون موضوع
[چهارشنبه 1400-02-29] [ 11:20:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  پایان نامه ارشد: هویت یابی در امتداد بی راهه ها (نیلوفرانی که در مرداب می رویند) مرکز نگهداری آموزشی و درمانی دختران فراری ...

:

فرار دختران از خانه اگرچه در نگاه اول پدیده ای فردی است اما با توجه به پیامدهای سوء آن که در نظم اجتماعی اختلال وآشفتگی ایجاد می کند منشا بسیاری از رفتارهای ضد اجتماعی وانحرافی می شود ونه تنها آنان را در معرض آسیب های جدی روانی وجسمی قرار می دهد بلکه در صورت عدم انجام اقدامات موثر برای حل آن بخشی از نیروی کار وتولید جامعه وسلامت جسم وروان تعداد قابل توجهی از مادران فردای جامعه از دست خواهد رفت .
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

حال سوال این است که آیا این پدیده نشانگر وجود اختلال در کارکرد نهاد خانواده ویا سایر نهاد های جامعه است ؟

محیط خانواده اولین محیطی است که زمینه اجتماعی شدن فرد را فراهم می کند ومهمترین عامل تربیتی کودک محسوب می شود . کودک از آغاز تولد چیزی از دنیای اطراف خود نمی داند ومحیط اطراف است که کودک در آن رشد یافته وآماده برای ورود به اجتماع می شود لذا خوب یا بد شدن کج روی یا پیروی ازراه راست همه رابطه مستقیم با کسب تربیت والدین دارد .

خانواده از هم پاشیده نمی تواند محیط مناسب وآرامی را برای تکامل شخصیت کودک خود فراهم سازد واین خانواده اساس کج روی های اجتماعی را پایه گذاری می کند .تعارض در خانواده از جمله عوامل آسیب زا جهت انواع انحرافات اجتماعی محسوب می شود .

پژوهشهای انجام شده در خصوص آسیب های اجتماعی نشان می دهد که ۲ دسته عوامل بیرونی یا اجتماعی وعوامل درونی یا روانی در بروز این هنجارها تاثیر گذار است . از انجا که دوره ی نوجوانی یکی از پر مخاطره ترین دورانها در زندگی فرد است که با تغییرات فراوان جسمی وروانی توام است در بسیاری از منابع از این دوران به عنوان بحران بلوغ یاد شده است واگر نوجوانی در خانئاده خوب هدایت شود می تواند به آسانی خود را در مقابل تغییرات روانی وعاطفی ناشی از بحران بلوغ حفظ  نموده واز اسیب های احجتماعی دور بماند .

به درستی هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند مگر آن که از خانواده سالمی برخوردار باشد .ولی وقتی خانواده ای به هر نهادی شبیه است غیر از خانواده ، وقتی چارچوب خانه ای نه کانون امن وعاطفی است ونه حریم حرمت های انسانی ترک کردن این خانه وجدا شدن از خانواده اولین طنابی است که فرزندان به آن چنگ می زنند تا از ترس واضطراب وناامیدی رهایی یابند غافل از اینکه فرار از خانه هزار درد بر دردهایشان می افزاید .حال با وجود این معضل ومشکلی که روز به روز در حال افزایش می باشد با استفاده وبهره گیری از دانشهای گوناگون مانند جامعه شناسی – اسیب شناسی اجتماعی  – مدد کاری اجتماعی – روانشناسی رفتاری – روانشناسی محیط – معماری وشهر سازی می توان به بررسی ریشه ی این مشکل پرداخت وراهکارهای مطلوبی را جهت بهبود اوضاع وضع کرد.

فصل اول: دختران فراری

۱-۱- نام موضوع

هویت یابی در امتداد بی راهه ها ( نیلوفرانی که در مرداب می رویند )

مرکز نگهداری – آموزشی – درمانی دختران فراری

۱-۱-۱- بیان موضوع

۲-۱-۱- سوال اصلی تحقیق

آیا این مسئله یک معضل روانشناختی است ودرمان پذیر است ؟ چگونه می توان ریشه ی این درد را شناخت وبا استفاده از اصول ومبانی معماری آن را به سمت بهبود وضع هدایت کنیم ؟

چرا اکثر این دختران با وجود اینکه پس از فرار در ساختمانهای متروکه – پارک ها شب را به صبح می رسانند اما حاضر به مراجعه به صورت خود معرف بهخانه های سلامت وبهزیستی نیستند ؟

مراکز نگهداری از این افراد آسیب دیده بر مبنای کدام شاخص در شهر مکان یابی می شوند ؟

این پژوهش در جست وجوی تحلیل وارزیابی تحلیل وارزیابی این معضل اجتماعی وبدست آوردن نتیجه ای برای طراحی مکانی امن وعاری از خشونت برای پناه دختران ناامید از زندگی که برای تحقق آرزوهایشان تصمیم گرفته اند که این گونه سرنوشتشان را رقم بزنند باشد .

۳-۱-۱- ریز سوالات

۱ – دختر فراری کیست ؟

۲ – نوجوانان چرا خانه های خود را ترک می کنند ؟

۳ – سرنوشت این دختران بعد از فرار چیست ؟

۴ – هزینه های زندگی خود را چگونه تامین می کنند ؟

۵ – چه رابطه ای بین محیط اقامت وانحراف وجود دارد ؟

۶ – چرا نوجوانی که فرار می کند دیگر به خانه وخانواده باز نمی گردد ؟

۷ – آیا به دختران فراری باید به چشم یک مجرم نگاه کرد ؟

۸ – سیاست های جاری کشور جهت تعامل با موضوع دختران فراری چیست ؟

۹- آیا می شود با بهره گرفتن از راهکارهای معماری وطراحی یک مکان باعث جذب ودرمان وبهبودا این افراد شد ؟

۱۰– معماری تا چه حد بر افراد وانسانها تاثیر می گذارد ؟

۴-۱-۱- طرح مسئله

طراحی یک اثر معماری که ممکن است به خودی خود هیچ ویژگی خاصی در معماری یا ظاهرش نداشته باشد وتنها از جهت ارتباطی که افراد با آن برقرار می کنند اهمیت می یابد .

مکانی که از داخل آن بتوان زمین را لمس کرد –اسمان را دید وجایی که در اندیشه آنها اهمیت والایی داشته باشد وفرصت مناسبی را برای خلوت گزینی ایجاد کند حسی که زائیده فضاهای معماری است.

تعداد صفحه : ۲۶۳

موضوعات: بدون موضوع
 [ 11:19:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دانلود پایان نامه ارشد: بررسی اثربخشی آموزش نظریه انتخاب به شیوه ی گروهی بر افزایش تمایز یافتگی و صمیمیت دانشجویان متاهل دانشگاه غیرانتفاعی شاهرود ...

 

   ازدواج یکی از مهمترین رویدادهای زندگی انسان محسوب می شود که نه تنها در سلامت جسمی و روانی فرد موثر است بلکه نقش مهمی را در ورود انسان به دوره ی بزرگسالی بر عهده دارد(موسوی،۱۳۸۶).

با ازدواج،خانواده تشکیل می شود و نظام خویشاوندی شکل می گیرد و نسل بقا می یابد ازدواج موفق پایه و بنیان عالی برای ایجاد خانواده شاد و مستحکم است( زابو[۱]،ترجمه میر محمد صادقی۱۳۸۴).

ازدواج سنگ بنای خانواده و پاسخی جامعه پسندانه به یکی از نیازهای اساسی انسان ها برای تداوم نسل بشریت است.لزوم پایداری و تداوم محبت و تعلق انسان ها به یکدیگر از یک سو و حفظ اخلاق و روابط صحیح انسانها با یکدیگر و پرورش در محیط عاطفی سالم خانواده از سوی دیگر ضرورت ازدواج را بیش از پیش آشکار می سازد. و البته آسیب به خانواده به عنوان یکی از مهمترین نهادهای اجتماع موجب پیامدهای وخیمی در کل ساختار و نظام ارزشی فرهنگی یک جامعه خواهد شد(ثنایی،۱۳۷۵).

به طور سنتی و  معمول اساس تشکیل خانواده با ازدواج گذاشته می شود.همسر گزینی و پیمان زناشویی هر دو نشانه بالندگی و پیشرفت شخصی اند.گزینش همسر بی گمان یکی از مهمترین تصمیماتی است که در زندگی می گیریم(برنشتاین و برنشتاین،ترجمه نائینی و منشی ۱۳۸۰).

ازدواج بیش از هر ارتباط دیگری طرفین را مقید می سازد.همچنین زوجین از حق اشتباه کمتری برخوردارند آنچه دو نفرباید  پیش از ازدواج بدانند این است که ازدواج مسأله ای نیست که همه بر آن اشراف داشته باشند.ازدواج قدم گذاشتن در یک شراکت کاری است که معمولا جزئیات نحوه برخورد با مشکلات احتمالی به صورت کتبی ذکر می شود(گلاسر وگلاسر،ترجمه نیکو و برازنده ،۱۳۸۳).

اما واقعیت  ها بسیار تکان دهنده اند.مهم نیست  هر سال چند زوج بر سر سفره عقد می نشینند آمار طلاق به صورت روز افزونی رو به افزایش است.راز داشتن یک ازدواج موفق چیست؟و حتی مهمتر از آن چگونه می توان صمیمانه در کنار یکدیگر ماند؟

برای اکثر افراد  علت کاهش دلبستگی شان پس از ازدواج به مثابه یک راز ناگشوده است زوج هایی که زندگی مشترکشان را با عشق شروع  می کنند وزوج هایی که نمی توانند از ابتدا به شناخت درستی از یکدیگر دست یابند،مشاهده می کنند که صمیمیت اولیه کم کم رنگ می بازد و هیچ کدام نمی دانند اشکال کار در کجاست؟  آن احساسات آتشین ممکن است در مقاطعی  کوتاه از زندگی به صورت چسبنده جلوه گر شود و بزودی محو شود و ارتباط شخصی شان  با یکدیگر سیر نزولی به خود می گیرد یا در سطحی پایین تر از سطح انتظارتشان راکد می ماند.با گدشت زمان،زندگی بعضی از زوج ها به جدایی کشیده می شود اما اکثریت به زندگی مشترکشان با آهنگی یکنواخت و ملال آور ادامه می دهند و برای تحمل این زندگی به مشروبات الکلی ,پرخوری،مواد مخدر،روابط نامشروع روی می آورند و البته در این  روابط نامشروع به دنبال آن صمیمیت گمشده زندگی زناشویی می گردند(گلاسر وگلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۳ ).

میانگین ۶ ساله نسبت طلاق به ازدواج طی سالهای ۸۶-۸۱ برابر ۰/۱۱ درصد بوده است یعنی حدودا از هر ۹ ازدواج ۱ مورد آن به طلاق منجر شده است که آمار خوبی برای کشور ما به نظر نمی رسد(جعفری هرندی،۱۳۸۸).

افزایش روز افزون مشکلات و تعارضات زناشویی و کاهش صمیمیت در دنیای معاصر و خطر بروز جدایی و اثر منفی آن بر زوجین،فرزندان و کل ساختار جامعه موجب آن شده است تا مشاوران خانواده با بهره گرفتن از طرح ها و نظریه به کمک زوجین بپردازند.

۱-۲ بیان مسأله

خانواده مهمترین نهاد اجتماعی وکوچکترین هسته ی جامعه است که از یک زن و مرد و فرزندان تشکیل می شود،اساس و رکن اصلی خانواده به عنوان زیر بنای جامعه ،ازدواج است.بدون تردید ازدواج بزرگ  ترین و مهم ترین حادثه زندگی هر انسان است،به طوری که موفقیت یا شکست هر یک از زوجین می تواند سرنوشت ساز باشد(احمدی،۱۳۷۴).
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

ازدواج عامل پیدایی خانواده است و خانواده برآیند یا انعکاسی از کل جامعه است(جعفری هرندی،۱۳۸۸).

همچنین ازدواج  رابطه ای انسانی ،پیچیده،ظریف و پویاست و از ویژگی های خاصی برخوردار است و به عنوان مهمترین و عالی ترین رسم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی و امنیتی همواره مورد تائید همگان بوده است(برنشتاین و برنشتاین،ترجمه نائینی و منشی ،۱۳۸۰).

روابط زناشویی به جهت اهمیت و ویژگی های خاص اش می تواند قابل توجه ترین شکل رابطه انسانی باشد که به تعبیر گلاسر ماهیتا سرچشمه  عمده ناخشنودی است.حفظ یک رابطه زناشویی موفق ،سخت  ترین نوع رابطه است.تقریبا بیش از نیمی از افرادی که ازدواج می کنند قادرند زندگی مشترک خود را برای یک عمر حفظ  نمایند و از میان کسانی که موفق به حفظ آن می شوند افراد بسیار کمی یافت می شوند که دفتر زندگی مشترکشان را به خوبی و خوشی می بندند.در بین تمام روابط ما زندگی مشترک طولانی و خوشایند کمیاب ترین نوع رابطه است که به آسانی به دست نمی آید(گلاسر و گلاسر ،ترجمه نیکو وبرازنده،۱۳۸۳).

از میان تمام موقعیت های پر تنشی که مردم در زندگی خود با آنها روبرو می شوند طلاق و مشکلات زناشویی به ترتیب رتبه دوم و سوم را دارا هستند(هولمز و راهه،۱۹۶۷،به نقل از دربای،۱۳۸۶).

و احتمالا تعداد زن و شوهرهایی که زندگی مشترک شادی ندارند ولی طلاق نمی گیرند بیش از گروه دیگر است(گلاسر و گلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۳).

امروزه زندگی انسان ها در تمامی ابعاد دستخوش تغییرات سریع و شگرفی شده است.زندگی زناشویی نیز از این قاعده مستثنی نیست.اهداف،نقش ها ،وظایف و نحوه شکل گیری ازدواج در طول زمان تغییر یافته است(برنشتاین و برنشتاین،ترجمه نائینی و منشی،۱۳۸۰).

آنچه مسلم است روابط خوب به سادگی به دست نمی آید،بلکه به دست آوردن آن مستلزم تلاش مداوم و آگاهانه است. جرج لوینگر[۲] می گوید :آنچه در ایجاد یک رابطه زناشویی خوب یا هر نوع رابطه ی رضایت بخش مهم است،میزان هماهنگی و تناسب شما با همدیگر نیست بلکه مهم آن است که چگونه  با ناسازگاری ها مقابله می کنید(کلینکه،ترجمه محمد خانی،۱۳۸۰).

یکی از شاخص های مهم  آشفتگی در روابط زناشویی ،کمبود صمیمیت است.صمیمیت به وقوع تعامل بین زوجین اشاره می کند.تعاملی که به احساس نزدیکی ،عشق و توجه در میان آنان می انجامد.صمیمیت مستلزم تبادل احساسات عمیق و افکار خصوصی شخص است(هندریکس و هانت،ترجمه ابراهیمی،۱۳۸۴).

در حالی که زوجین آشفته به طور روزمره خیلی کم به یکدیگر ابراز صمیمیت،نزدیکی و محبت می کنند(هالفورد،ترجمه تبریزی و همکاران،۱۳۸۴).

وتوانایی ابراز صمیمیت زمانی به وجود می آید که فرد به یک استقلال  عاطفی و پختگی روانی در خود رسیده باشد تا بتواند آن را به روابط خود انتقال دهد(سلطانی،۱۳۸۷).

می توان گفت یکی از مهمترین دلایلی که باعث می شود همسران احساس کنند که انطباق با ازدواج سخت و مشکل است این است که آنها مشخصا خیلی ایده آل گرا هستند.ارتباط پیش از ازدواج برای آنها پر از افسانه و خیال پردازی است(میرمحمدصادقی،۱۳۸۳).

خواست واراده برای تفکر؛شناسایی حقیقت و واقعیت،پذیرفتن مسئولیت ،تشخیص راست یا دروغ و درست از غلط،شکل اساسی  خود بیان گری انسان و پذیرفتن مسئولیت استقلال عقلانی و تعهد به سودمندی ذهن خویش است(براندن[۳] ،ترجمه هاشمی،۱۳۷۱).

و پذیرش مسئولیت و استقلال در انتخاب همسر و از آن مهمتر پذیرش اداره خانواده و توافق بر سر آن می تواند به عنوان یکی از عوامل مهم در یک ازدواج موفق به حساب آید. نظریه انتخاب مبتنی بر واقعیت درمانی که یکی از جدیدترین رویکردهای مشاوره و روان درمانی محسوب می شود،در آن بر قبول انتخاب،مسئولیت،واقعیت و شناخت درست و نادرست تاکید می شود و ارتباط آنها  با زندگی روزمره فرد در نظر گرفته می شود(شارف،ترجمه فیروزبخت،۱۳۸۷).

از نظر، نظریه انتخاب [۴]    فقدان توان زوجین در ارضای نیازهای اساسی ،احساس ارزشمندی،دوست داشته شدن موجب تعارض و درگیری در روابط زناشویی می گردد(گلاسر و گلاسر،ترجمه نیکو و برازنده،۱۳۸۴).

با توجه به این موضوع که در طی دو دهه گذشته برنامه های پیشگیرانه ای که با هدف بهبود روابط زوجین طراحی شده اند بیشتر جنبه آموزشی دارد تا درمانی .همچنین شباهت رویکرد نظریه انتخاب گلاسر در بستر فرهنگی ما،لذا در این پژوهش مسأله اساسی این است که آیا  آموزش نظریه انتخاب که بر مفاهیمی چون آزادی و انتخاب،مسئولیت،داشتن کنترل بر زندگی خود،آگاهی تاکید دارد بر میزان افزایش تمایز یافتگی و صمیمیت،مهرورزی افراد متاهل موثر است؟

۳- ۱- اهمیت و ضرورت پژوهش

همواره روان شناسان کوشیده اند تا سنگ زیربنای خانواده را مبنایی قرار دهند که زوج ها با محبت و امنیت،صمیمیت،تفاهم و سازگاری خود را ادامه دهند،اما بسیاری از مشکلات زناشویی به صورت پنهان در بستر خانواده ادامه می یابد و موجودیت خانواده را مورد تهدید قرار می دهد و به تدریج اندوه و درماندگی بر زندگی زوجین مستولی گردیده و تاوان این گونه زندگی ممکن است به صورت مشکلاتی روانی- فیزیولوژیکی،اختلالات عاطفی و اختلالات اضطرابی بروز کند(یونسی و همکاران،۱۳۸۲).

جامعه امروزی ما به علت گذرا بودن آبستن بسیاری از حوادث و آسیب های اجتماعی از جمله طلاق و متلاشی شدن خانواده می باشد که آمار۲۱/. طلاق در کشور ما مسأله را روشن می کند(اعتمادی،۱۳۸۴).

لذا تلاش برای استحکام و تداوم پیکره ازدواج و خانواده و ارضاء نیازهای فیزیکی ،عاطفی و روانی  اعضاء در چهارچوب خانواده از اهمیت زیادی  برخوردار است(مهابادی راد،۱۳۷۱).

مطالعات و تجربیات بالینی نشان داده که ریشه بسیاری از مشکلات زناشویی فقدان صمیمیت و مشکلات ارتباطی بین زوجین  است.به نظر می رسد امروزه زوجین بیش از گذشته نیازمند ارضاء نیازهای عاطفی-روانی خویش به ویژه نیاز به صمیمیت هستند(باگاروزی،۲۰۰۱،ترجمه اعتمادی،۱۳۸۴).

در گذشته ،همسران توسط والدین انتخاب می شدند و جوانان با آشنایی بسیار محدود از همدیگر و تعاریف خاصی که از نقششان داشتند و انتظاراتی که حاصل تربیت و یادگیری آنها از والدینشان و فرهنگ ارائه می شد وارد رابطه زناشویی می شدند.اما با تغییر خانواده های گسترده به هسته ای تحولات اقتصادی و اجتماعی،همچنین بالا رفتن سطح تحصیلات،شاغل شدن زنان،میل به استقلال و تصمیم گیری در هر دو طرف دلایل اساسی ازدواج سنتی دستخوش تغییراتی شده است(سگالن،ترجمه الیاسی،۱۳۸۰).
عکس مرتبط با اقتصاد

امروزه همسران غالبا به صورت انتخاب آزاد و مستقل زندگی خود را شروع می کنندو نیاز دارند که احتیاجات روحی و روانی شان مثل همدلی ،حمایت کردن،درک کردن توسط همسر ارضاء شود.از طرف دیگر بنا به گفته ی میس(۱۹۷۶)با اینکه امروزه جوانان توقع رابطه صمیمیانه دارند اما مهارت های لازم را در جهت ایجاد آن کسب نمی کنند و در نتیجه باعث کاهش رضایت زناشویی از، ازدواجشان شده است(باگاروزی،۲۰۰۱،ترجمه اعتمادی،۱۳۸۴).

برای مقابله با معضلات زناشویی انواع خدمات و درمان های فردی و گروهی  و آموزش رویکرد های متفاوت  استفاده می شود.نظریه انتخاب به عنوان یکی از جدیدترین رویکرد های  مشاوره و روان درمانی نظریه ای است قابل فهم،غیرفنی، مبتنی بر عرف و عقل سلیم که در آن فرایند آموزش بیش از درمان به کار گرفته می شود وبر پیشگیری تاکید دارد.اساس فلسفه ی درمان نظریه انتخاب آن است که آدمی نهایتا خود انتخاب کرده و تعیین کننده زندگی خودش است.لذا برای آزمودن ادعا نظریه انتخاب که می تواند از طریق آموزش مفاهیم آن مسائل زناشویی را کاهش داد و کاربردی کردن این نظریه در بستر فرهنگی –اجتماعی ایران ضروری است که به شکل علمی و عملی مداخلاتی صورت پذیرد تا زوج به صورت یک فرد مستقل و رشد یافته اول مسائل و مشکلات خود و بعد همسرش را درک و حل نماید و در جهت ارتقای بهداشت روان فردی و،خانواده و جامعه تلاش کند.

[۱]-Zabo.

[۲]-Lovinger.G

[۳]-Branden

[۴]-Choice theory

 

تعداد صفحه :  ۱۷۷

موضوعات: بدون موضوع
 [ 11:19:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دانلود پایان نامه ارشد: بررسی تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش خود کارمدی و عزت نفس افراد مبتلا به اعتیاد شیشه ...

 

موج نخست درمان رفتاری[۱]  که از چارچوب مفهومی رفتارگرایی ریشه گرفته، به طور رسمی در دهه ۱۹۵۰ با معرفی درمان حساسیت ردایی منظم، و راهبردهای شرطی سازی عاملی و جایگزین های رفتاری برای روان تحلیلی شروع شد. دو ویژگی رفتار درمانی که آن را از مداخلات بالینی موجود در آن زمان متمایز می ساخت، عبارت از کاربرد اصول تحلیل رفتار، در کار بالینی و تأکید بر روی ارزیابی تجربی مداخلات رفتار درمانی بود.  اما درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش یک رویکرد موج سومی در نظر گرفته می شود.

زندگی سالم  یک مفهوم وسیع است و بصورت پیچیده ای با سلامت جسمانی، وضعیت روانشناختی، میزان استقلال، روابط اجتماعی و باورهای شخصی فرد و همچنین ارتباط او با عوامل محیطی برجسته در آمیخته و مرتبط است ت. از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی ، مفهوم کیفیتسلامت زندگی  یک مفهوم فراگیر است که از سلامت فیزیکی، رشد شخصی، حالات روان شناختی، سطح استقلال ، روابط اجتماعی و روابط با نهادهای برجسته محیط تاثیرمی پذیرد و برادراک فرد مبتنی است. در واقع کیفیت زندگی گستره ای است در برگیرنده ابعاد عینی و ذهنی که در تعامل با یکدیگر قرار دارند. کیفیت زندگی      یکی از نمودهای احساسات مثبت است که شامل رضایت از زندگی، احساس خوشبختی وشادکامی می باشد که جنبه هایی        از سلامتی آدمی به شمار می روند (سازمان بهداشت جهانی، ۱۳۷۹). اعتیاد یکی از مواردی است این سلامت را خدشه دار می کند .
دانلود پایان نامه

با توجه به اهمیت مفهوم سلامت زندگی ، محققان در صدد شناسایی علل مهم مرتبط با آن هستند و در ای ن ن راستا به چند علت مرتبط با آن دست یافته اند. یکی از این متغیرها، احساس خودکارآمدی افراد است. خودکارآمدی بعنوان عاملی موثر بر کیفیت زندگی به درک فرد از مهارت ها و توانایی هایش در انجام موفقیت آمیز عملکردی شایسته تاکید دارد . احساس خودکار آمدی می تواند کلیه جنبه های زندگی را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین خودکارآمدی می تواند عاملی حیاتی در موفقیت و شکست در سراسر زندگی باشد (بندورا، ۲۰۰۰) . بخصوص در بین افرادی که به اعتیاد آلوده هستند  همچنین بین خودکار آمدی و تیپ های شخصیتی رابطه قوی پیدا شده است. ادراک خودکارآمدی یک ساز و کار شناختی است که توانایی کنترل موارد ترسناک را در شخص ایجاد می کند و او را قادر می سازد تا با مشکلات روبرو شود. درک توانایی باعث می شود که شخص رفتارهایی را از خود دور کند. افرادی که دارای احساس خودکارآمدی واضح، هماهنگ و با ثبات هستند از سلامت روانشناختی بیشتری برخوردارند. این افراد به دیدگاهی روشن در مورد خود رسیده اند و کمتر تحت تأثیر وقایع روزانه و ارزیابی های این وقایع قرار می گیرند (بندورا، ۱۹۹۷).

۲-۱ بیان مسئله

مفهوم خود کارآمدی برای نخستین بار توسط باندورا روانشناس   آمریکایی (Albert andura) تحت عنوان تئوری شناختی - اجتماعی در سال  ۱۳۹۷مطرح شده است. براساس نظریه بندورا خودکارآمدی، اعتماد و اطمینان فرد به توانائی اش در انجام عملی خاص می باشد و  پیش نیازمهم تغییر رفتار است.  خودکارآمدی در پیش بینی حوادث و خلق ابزار مناسب جهت  کنترل آنها نقش  اساسی ایفا می کند. به عبارتی دیگر، خودکارآمدی عامل پیش بینی کننده مهم در انجام رفتارهای بهداشتی  می باشد. خود کارآمدی به معنای توانایی فرد برای ایجاد یک اثر یا نتیجه مطلوب بوده و به صورت درک یا قضاوت فرد در مورد توانایی انجام یک عمل خاص به طور موفقیت آمیز با کنترل عوامل پیرامون خود تعریف می شود و توانمندسازی، راهکار عملی جهت ایجاد این توانایی در افراد محسوب می شود.
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

افراد دارای سطح بالای خود کار آمدی معمولاً وطایف سخت را به چالش هایی برای تسلط یافتن بر شرایط پیش آمده می شناسند و از آن اجتناب می کنند. عزت نفس به عنوان تجربه یک فرد از صلاحیت سازگار شدن با درگیری های زندگی و شایستگی دریافت شادی است. در بررسی رفتارهای نادرست دخیل در وضعیت سلامتی افراد به ویژه افراد وابسته به مواد اعلب با یک تاریخچه کاهش عزت نفس و خودکارامدی روبرو می شویم که می تواند عامل مهم و تاثیر  گذار در گرایش انها به مصرف مواد مخدر باشد. اغلب این احساس در این افراد وجود داشته است که آنها نمی توانند کنترلی ر زندگیشان  داشته باشند و نتمی توانند مسایل و مشکلات را مدیریت نمایند و بدین ترتیب گامی عملی مبتنی بر باور در ترک اعتیادشان ندارند. خود کار آمدی و عزت نفس به عنوان واسطه بین دانش و عمل به ان هستند و مهم ترین مولفه های توانمند سازی محسوب می شوند. این دو عنصر می توانند در صورت ارتقا در افراد وابسته به مواد منجر به افزایش انگیزه ترک مواد در آنها گردد. یکی از روش هایی که می تواند منجر به افزایش خود کار آمدی و عزت نفس در افراد وابسته به مواد شود درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد می باشد.




درمان مبتنی بر  پذیرش نوعی از تحلیل رفتار بالینی است که در روان‌درمانی به کار می‌رود. این روش یک مداخله روان‌شناختی مبتنی بر شواهد است که راهبردهای پذیرش و توجه آگاهی [۲] را به شیوه های مختلفی با راهبرد های تعهد و تغییر رفتار در می‌آمیزد. این امر با هدف افزایش انعطاف پذیری روان‌شناختی انجام می‌شود. این رویکرد در آغاز فاصله‌گیری فراگیر نامیده می‌شد و در اواخر دهه ۸۰ میلادی به وسیله استیون سی. هِیز، کلی جی. ویلسون و کرک استروساهل تدوین شد.

مبانی فلسفی  آن ریشه در فلسفه­ای پراگماتیک دارد که بافتارگرایی کارکردی نامیده می‌شود. این رویکرد بر اساس نظریه چهارچوب رابطه‌ای بنیاد نهاده شده است که نظریه­ای جامع در باب زبان و شناخت و البته شاخه‌ای از تحلیل رفتاری است. ACT  که مخفف رتار درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد است با رفتاردرمانی شناختی سنتی تفاوت‌هایی چند دارد، از جمله اینکه هدف رفتاردرمانی شناختی آن است که به افراد آموزش داده شود روی افکار، احساسات، حس‌های بدنی، خاطرات و دیگر وقایع درونی کنترل بهتری داشته باشند. اما در ACT هدف این است که افراد بیاموزند وقایع درونی‌شان ، مخصوصاً آن‌هایی را که ناخواسته‌اند،  قضاوت نکنند و بپذیرند. ACT فرد را یاری می‌کند تا با حسی متعالی از خود که “خود -به عنوان- بافتار” شناخته می‌شود کسب کند. معنی چنین حسی آن است که فرد همیشه مشاهده گر، تجربه کننده افکار، احساسات، حس‌های بدنی و خاطرات خود و درعین‌حال از آن‌ ها متمایز است. هدف کاربرد ACT آن است که به مراجع کمک کند تا ارزش‌های زندگی­اش را مشخص کند و بر اساس آن‌ ها اقدام به عمل کند. هدف ACT آن است که در این فرایند شادابی و معنای بیشتری به زندگی مراجع افزوده‌شده و انعطاف‌پذیری {روان‌شناختی} او افزایش بیابد. این گروه از درمان ها بیشتر معطوف بر افزایش خود کار آمدی و عزت نفس خواهند بود.

۳-۱ اهمیت و ضرورت پژوهش

مفهوم خود کارآمدی برای نخستین بار توسط باندورا روانشناس   آمریکایی (Albert andura) تحت عنوان تئوری شناختی - اجتماعی در سال  ۱۳۹۷مطرح شده است. براساس نظریه بندورا خودکارآمدی، اعتماد و اطمینان فرد به توانائی اش در انجام عملی خاص می باشد و  پیش نیازمهم تغییر رفتار است.  خودکارآمدی در پیش بینی حوادث و خلق ابزار مناسب جهت  کنترل آنها نقش  اساسی ایفا می کند. به عبارتی دیگر، خودکارآمدی عامل پیش بینی کننده مهم در انجام رفتارهای بهداشتی  می باشد. خود کارآمدی به معنای توانایی فرد برای ایجاد یک اثر یا نتیجه مطلوب بوده و به صورت درک یا قضاوت فرد در مورد توانایی انجام یک عمل خاص به طور موفقیت آمیز با کنترل عوامل پیرامون خود تعریف می شود و توانمندسازی، راهکار عملی جهت ایجاد این توانایی در افراد محسوب می شود.افراد دارای سطح بالای خود کار آمدی معمولاً وطایف سخت را به چالش هایی برای تسلط یافتن بر شرایط پیش آمده می شناسند و از آن اجتناب می کنند. عزت نفس به عنوان تجربه یک فرد از صلاحیت سازگار شدن با درگیری های زندگی و شایستگی دریافت شادی است. در بررسی رفتارهای نادرست دخیل در وضعیت سلامتی افراد به ویژه افراد وابسته به مواد اعلب با یک تاریخچه کاهش عزت نفس و خودکارامدی روبرو می شویم که می تواند عامل مهم و تاثیر  گذار در گرایش انها به مصرف مواد مخدر باشد. اغلب این احساس در این افراد وجود داشته است که آنها نمی توانند کنترلی ر زندگیشان  داشته باشند و نتمی توانند مسایل و مشکلات را مدیریت نمایند و بدین ترتیب گامی عملی مبتنی بر باور در ترک اعتیادشان ندارند. خود کار آمدی و عزت نفس به عنوان واسطه بین دانش و عمل به ان هستند و مهم ترین مولفه های توانمند سازی محسوب می شوند. این دو عنصر می توانند در صورت ارتقا در افراد وابسته به مواد منجر به افزایش انگیزه ترک مواد در آنها گردد. یکی از روش هایی که می تواند منجر به افزایش خود کار آمدی و عزت نفس در افراد وابسته به مواد شود درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد می باشد.

درمان مبتنی بر  پذیرش نوعی از تحلیل رفتار بالینی است که در روان‌درمانی به کار می‌رود. این روش یک مداخله روان‌شناختی مبتنی بر شواهد است که راهبردهای پذیرش و توجه آگاهی [۳] را به شیوه های مختلفی با راهبرد های تعهد و تغییر رفتار در می‌آمیزد. این امر با هدف افزایش انعطاف پذیری روان‌شناختی انجام می‌شود. این رویکرد در آغاز فاصله‌گیری فراگیر نامیده می‌شد و در اواخر دهه ۸۰ میلادی به وسیله استیون سی. هِیز، کلی جی. ویلسون و کرک استروساهل تدوین شد.

مبانی فلسفی  آن ریشه در فلسفه­ای پراگماتیک دارد که بافتارگرایی کارکردی نامیده می‌شود. این رویکرد بر اساس نظریه چهارچوب رابطه‌ای بنیاد نهاده شده است که نظریه­ای جامع در باب زبان و شناخت و البته شاخه‌ای از تحلیل رفتاری است. ACT  که مخفف رتار درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد است با رفتاردرمانی شناختی سنتی تفاوت‌هایی چند دارد، از جمله اینکه هدف رفتاردرمانی شناختی آن است که به افراد آموزش داده شود روی افکار، احساسات، حس‌های بدنی، خاطرات و دیگر وقایع درونی کنترل بهتری داشته باشند. اما در ACT هدف این است که افراد بیاموزند وقایع درونی‌شان ، مخصوصاً آن‌هایی را که ناخواسته‌اند،  قضاوت نکنند و بپذیرند. ACT فرد را یاری می‌کند تا با حسی متعالی از خود که “خود -به عنوان- بافتار” شناخته می‌شود کسب کند. معنی چنین حسی آن است که فرد همیشه مشاهده گر، تجربه کننده افکار، احساسات، حس‌های بدنی و خاطرات خود و درعین‌حال از آن‌ ها متمایز است. هدف کاربرد ACT آن است که به مراجع کمک کند تا ارزش‌های زندگی­اش را مشخص کند و بر اساس آن‌ ها اقدام به عمل کند. هدف ACT آن است که در این فرایند شادابی و معنای بیشتری به زندگی مراجع افزوده‌شده و انعطاف‌پذیری {روان‌شناختی} او افزایش بیابد. این گروه از درمان ها بیشتر معطوف بر افزایش خود کار آمدی و عزت نفس خواهند بود

 ۴-۱ اهداف تحقیق :

هدف کلی:

هدف تحقیق بررسی تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش خود کارمدی و عزت نفس افراد مبتلا به اعتیاد شیشه است تا به این نحو بتوانند با توانمند سازی آنها در جهت ترک این ماده اقدام نمود.

 

۵-۱ اهداف جزیی

بررسی ارتباط درمان مبتنی بر پذیرش بر خودکارآمدی افراد وابسته به مواد مخدر(شیشه)

بررسی ارتباط درمان مبتنی بر پذیرش بر عزت نفس  افراد وابسته به مواد مخدر(شیشه)

۶-۱ فرضیات پژوهش

بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی افراد وابسته به مواد مخدر(شیشه) رابطه وجود دارد

بین درمان مبتنی بر پذیرش  و تعهدر بر عزت نفس  افراد وابسته به مواد مخدر(شیشه) رابطه وجود دارد

۷-۱ تعریف عملیاتی پژوهش

الف)تعاریف نظری:

پذیرش وتعهد :رویکرد درمانی است که از فرایندهای پذیرش  ،تمرکز ذهنی /تعهد و فرایندهای تغییر رفتار به منظور ایجاد انعطاف پذیری استفاده می کند (هایس و همکاران ، ۲۰۰۶ ).

مدل پذیرش و تعهد درمانی بر پذیرش هر چه بیشتر ،آگاهی متمرکز بر لحظه حال و درگیری و مشارکت در فعالیت های که در راستای ارزش های شخصی است تاکید دارد . که پذیرش فرایند کلیدی درگیر در دستاوردهای درمانی کاهش اثر تجربیات دردناک بر کارکردهای هیجانی  ،همچنین پیش بین کارکردهای فرد در آینده می باشد (دال[۴] وهمکاران،۲۰۰۴ ).

خودکارامدی:اعتقاد یک نفر به قابلیت‌های خود در سازماندهی و انجام یک رشته فعالیت‌های مورد نیاز برای مـدیریـت شـرایط و وضــعیت‌هــای مخـتلف. به عبارت دیگر، خودکارآمدی، اعتقاد یک فرد به توانایی خود جهت موفق شدن در یک وضعیت خاص است. ( بندورا، ۱۹۷۷)

عزت نفس :ارزشیابی که شخصی نسبت به ارزشمندی خویش دارد در واقع عزت نفس قضاوت شخص به ارزشمندی وجود می باشد این خاصیت عمومی است و در  همه انسان ها وجود دارد و نه یک حالت محدود گذرا بلکه ثابت و دائمی است( شاملو ۱۳۷۲).

 

ب)تعاریف عملیاتی:

خود کارآمدی: نمره بدست آمده در پرسشنامه خودکار آمدی عمومی شرر است. این مقیاس دارای ۱۷ سئوال است که هر سئوال بر اساس مقیاس لیکرت از دامنه کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم تنظیم می‌شود

عزت نفس: نمره بدست آمده در تست  عزت نفس کوپر اسمیت. این پرسشنامه از ۵۸ جمله تشکیل شده است که رواییی و اعتبار آن در جامعه علمی دنیا پذیر فته شده است.

 

Behavioral treatment.[1]

[۲] MINDFULNESS

[۳] MINDFULNESS

[۴] Dahl 

 

تعداد صفحه :  ۱۲۷

موضوعات: بدون موضوع
 [ 11:19:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دانلود پایان نامه ارشد: تأثیر آموزش بهبود نگرشها و انتظارات جنسی بر ابعاد صمیمیت زوجین شهر اصفهان ...

 

روابط صمیمانه در بین افراد از اهمیت خاصی برخوردار است. همچنین روابط صمیمانه بر بهزیستی فیزیکی، روانشناختی و بر توانایی افراد در جهت عملکرد مؤثر در زمینه ­های مختلف فردی، خانوادگی و شغلی مؤثر است. ایجاد و ابقاء روابط صمیمانه به وسیله پیوندهای هیجانی خاصی تقویت می­ شود. همچنانکه روابط سالم در زندگی منافع و پیامدهای مثبتی را در بر دارد، روابط ناراضی‌کننده سلامت جسمی و روانشناختی افراد را به خطر می­اندازد. داشتن رابطه صمیمانه و دلبستگی عاطفی با افراد نزدیک زندگی چون والدین، همسر و فرزندان یکی از مهمترین نیازهای بشری است. تلاش در جهت جستجو و حفظ رابطه با افراد مهم زندگی یک اصل انگیزشی بوده و در تمام طول زندگی با وی همراه است (بطلانی، ۱۳۸۷).

عواملی که در روانشناسی، روابط نزدیک را تعریف می­ کند عبارتند از درگیری احساس، تقسیم کردن افکار و احساسات و دلبستگی بین فردی یا تعهد. درگیری احساس مشتمل بر احساسات عاشقانه، گرمی و وفاداری به همسر می­باشد. تقسیم کردن احساسات به سهیم شدن زوجین در تجربه­های یکدیگر اشاره دارد و وابستگی و ایجاد تعهد میان زوجین خوشبختی آنان را به یکدیگر گره می­زند (تبعه امامی، ۱۳۸۲).

تعهد زناشویی به این معنی است که زوجین چقدر برای روابط زناشویی خود ارزش قائل هستند و تا چه اندازه به حفظ و تداوم ازدواج خود می­اندیشند (آماتو[۱]، ۲۰۰۴). تعهد به این صورت است که فرد همسرش را دوست می­دارد، به او وفادار است و از تمایل به درگیری به هر شکل و شمایل که باشد، اجتناب می­ کند (کلارک[۲]، ترجمه قراچه‌داغی، ۱۳۸۸).

در اواخر قرن بیستم، تعهد زناشویی هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ پژوهشی مورد توجه محققان قرار گرفته است. پژوهشگران زیادی برای پاسخگویی به این سوال که چرا بسیاری از زوجین علی­رغم فقدان رضایتمندی زناشویی همچنان به همسر و ازدواج خود پایبند و متعهد باقی می­مانند، تلاش کردند تا از طریق ارائه مدل­های مختلف به مفهوم­سازی و تبیین تعهد زناشویی بپردازند. به دنبال این امر، مدل­های نظری مختلف، مقیاس­ها و روش­های ارزیابی متعدد و تعاریف و مولفه­های زیادی پیرامون تعهد زناشویی مطرح شد (هارمون[۳]، ۲۰۰۵).

از آن زمان تاکنون، تعهد زناشویی در همه حوزه ­های مطالعاتی ازدواج و خانواده، وارد شد. بر این اساس، نه تنها تعداد مطالعاتی که مستقیماً در ارتباط با تعهد زناشویی و ابعاد آن است، به صورت قابل ملاحظه­ای افزایش یافت، بلکه در اغلب مطالعاتی که تأکید اصلی آن­ها بر تعهد زناشویی نبوده نیز تعهد به عنوان یک متغیر مهم در حفظ و تداوم زندگی زناشویی مورد توجه قرار گرفت (آماتو، ۲۰۰۸).

روابط جنسی تنها هنگامی به معنای واقعی کلمه اغناء‌کننده خواهد بود که توأم با عشق­ورزی باشد؛ بدین معنی که قلب­ها و احساسات خود را با هم سهیم شوند. اغلب مردم به دنبال تجارب جنسی اغناء کننده نیستند، بلکه تنها به دنبال رضایت جنسی هستند. تنها با اصلاح و بهبود روش­های عشق­ورزی و نفوذ اجرای عمل جنسی، نمی­توان به اغنای جنسی دست یافت. رضایت و احساس اغنای درونی، تنها با بهبود و اصلاح رابطه­ای احساس و عاطفی میان دو انسان امکان­ پذیر است (آنجلیس، ترجمه ابراهیمی، ۱۳۸۴).

۱-۱ شرح و بیان مسئله پژوهش

واژه انگلیسی صمیمیت[۴] از واژه‌ای لاتین به معنی درون مشتق می‌شود. بنابراین صمیمیت یعنی دو نفر درون خود را به روی یکدیگر باز می‌کنند. صمیمیت یعنی ورود عاطفی، فکری، اجتماعی، فیزیکی و معنوی به زندگی یکدیگر. صمیمیت یعنی ارتباط و اتصال در عمیق‌ترین سطح ممکن به همه‌ی حوزه‌های زندگی. وقتی با کسی صمیمی هستیم فکر می‌کنیم او نهایت خیر و صلاح ما را می‌خواهد، بنابراین بدون ترس از اینکه او از گفته‌های ما یا آنچه در ما می‌بیند سوء استفاده کند وجود خودمان را و مکنونات قلبی‌مان را به روی او می‌گشاییم (چاپمن[۵]، ترجمه‌ موحد، ۱۳۸۴).
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

صمیمیت مفهوم وسیعی است که می‌تواند از بحث درباره‌ی جزئیات زندگی تا افشای خصوصی‌ترین احساسات جنسی که کسی به راحتی در مورد آن سخن نمی‌گوید را دربر می‌گیرد. صمیمیت محصول فرعی توجه کردن، پذیرفتن، حساسیت به خرج دادن و درک کردن است. بنابراین با از دست رفتن صمیمیت یکی از اتصال‌های زندگی زناشویی از بین می‌رود (بک[۶]، ترجمه قراچه‌داغی، ۱۳۸۲).

صمیمیت یک فرایند تعاملی است که شامل تعدادی از ابعاد مرتبط به هم می‌باشد. محور این فرایند شناخت، درک، پذیرش، همدلی با احساسات فرد دیگر و قدردانی با پذیرش دیدگاه منحصر به فرد دیگری از دنیا است. صمیمیت یک نیاز اساسی در انسان است که در چارچوب نیاز بقا برای دلبستگی رشد می‌کند (باگاروزی[۷]، ترجمه رضازاده و پورنقاش تهرانی، ۱۳۸۶).

صمیمیت که به عنوان یک فرایند مهم در توسعه روابط دوستانه شناخته شده است، در حال حاضر نگرانی عمده متخصصان مشاوره، خانواده و ازدواج است. تغییر تکنولوژی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و نیز تغییرات در حوزه مذهب در تغییر کارکرد اولیه ازدواج که شامل عشق و صمیمیت و محبت بین زن و شوهر است نقش اساسی دارد (هیکمان[۸] و همکاران، ۱۹۹۷؛ به نقل از شاه‌سیاه، ۱۳۸۷).
عکس مرتبط با اقتصاد

صمیمیت یک خود- آشکاری متقابل است. به این صورت که دو نفر به طور پیوسته همدیگر را کشف و مجدداً کشف می‌کنند. این فرایند بی‌انتهایی است، چون شخصیت‌های ما لایه‌ای بی‌پایان دارند. گفتگو، تجارب مشترک و گذراندن عمر در کنار یکدیگر، این لایه‌ها را پس می‌زند و جنبه‌ها نو و متفاوتی از شخصیت‌های ما را آشکار می‌سازد. در ضمن، صمیمیت یک کشف مجدد پیوسته است. چون ترجیحات ما تغییر می‌کنند، امیدها و رویاهای ما تغییر می‌کنند و به همین علت به روشی که دوست داریم روزها و هفته‌های خود را سپری می‌کنیم. صمیمیت نیاز به زمان دارد (کلی[۹]، ترجمه تمدن، ۱۳۸۷).

صمیمیت نزدیکی، تشابه و یک رابطه شخصی عاشقانه یا هیجانی با شخص دیگر است و مستلزم شناخت و درک عمق فرد دیگر به منظور بیان افکار و احساساتی است که به عنوان منشأ تشابه و نزدیکی بکار می­رود. صمیمیت یک فرایند تعاملی است و شامل ابعادی مرتبط به هم است. محور این فرایند شناخت، درک، پذیرش، همدلی با احساسات فرد دیگر، قدردانی و پذیرش دیدگاه او است. صمیمیت یک نیاز اساسی و واقعی است و تنها یک تمایل یا آرزو نیست. صمیمیت مفهوم وسیعی دارد و شامل خود افشایی، رابطه جنسی، رابطه هیجانی- بدنی و صمیمیت را شامل نه بعد صمیمیت هیجانی، روانشناختی، عقلانی، جنسی، جسمانی، معنوی، زیباشناختی، اجتماعی- تفریحی و زمانی می­داند. شدت صمیمیت و ابعاد نه‌گانه آن در هر فرد متفاوت از دیگری است (باگاروزی، ترجمه رضازاده، پدر نقاش تهرانی، ۱۳۸۶).

تعهد زناشویی یکی از ویژگی‌های مهم ازدواج‌های موفق و طولانی مدت است. واژه تعهد[۱۰] به معنای تصمیمی عقلانی است که مستلزم مقید بودن فرد به اعمالی خاص است و یا حالتی دال بر وابستگی عاطفی و عقلانی به ایده­آلی مطلوب است (گود، ۱۳۸۴). در زبان فارسی، تعهد به معنای «به گردن گرفتن شرط و پیمان و خود را ملزم به انجام عملی دانستن» تعریف شده است و تعهد عبارت است از: ۱- عمل متعهد شدن به یک مسئولیت یا یک باور، ۲- عمل ارجاع یا اشاره به یک موضوع، ۳- تقبل یا عهده دار شدن انجام کاری در آینده، ۴- حالت یا وضعیت اجبار یا الزام عاطفی به انجام کاری در آینده (سیف‌اله پور، ۱۳۸۵).

در فرهنگ اسلامی، تعهد به معنای پایبندی به اصول و قراردادهایی است که انسان به آنها پایبند و پایدار است. فرد متعهد کسی است که به عهد و پیمان خود وفادار است و به اهدافی که به خاطر آنها و برای حفظ آنها پیمان بسته است، خیانت نمی‌کند (مطهری، ۱۳۶۸؛ به نقل از سیف اله پور، ۱۳۸۵).

لیک و لیک[۱۱] (۱۹۷۷) تعهد بین فردی را یک حالت ناخواسته‌ای می‌دانند که به تبادل احساسات دو شریک منجر می‌شود. نویسندگان بسیاری تعهد را اعترافی می‌دانند که در مورد علاقه به نگهداری یک رابطه مطرح می‌شود (لوینگر[۱۲]، ۱۹۸۰؛ رسبالت[۱۳]، ۱۹۸۳؛ به نقل از تبعه امامی، ۱۳۸۲). تعهد در روابط زناشویی مفهوم ویژه‌ای دارد و به معنای تک همسری است و چنین تعریف می‌شود: «شرایطی حاکی از داشتن روابط عاشقانه و زناشویی تنها با یک نفر در هر زمان». برای آن که زوجین بتوانند ارتباط عاشقانه، دراز مدت و موفقی داشته باشند، هر دوی آنها باید در زمینه پایبند ماندن به تک همسری توافق نمایند (گود[۱۴]، ۱۳۸۴).

تعاریف متعددی برای تعهد زناشویی[۱۵] ارائه شده است. قدیمی‌ترین تعریف متعلق به دین و اسپانیر[۱۶] (۱۹۷۴) است. به نظر آنان تعهد زناشویی عبارت است از: «تمایل زوجین به حفظ و تداوم رابطه مشترک». در مدل سه وجهی عشق استرنبرگ[۱۷]، سومین رأس مثلث، تعهد است و به تصمیم‌گیری زوجین در مورد اقامت کردن و در کنار همدیگر بودن اشاره دارد که تعهد در شکل کوتاه مدت، رابطه با یک شریک معین و در شکل بلند مدت، عاملی برای حفظ تداوم و بقای روابط عاشقانه است (استرنبرگ، ۱۹۸۴، ۱۹۸۶، ۱۹۸۸، ۱۹۹۷؛ به نقل از قمرانی و عباسی مولید، ۱۳۸۷). استنلی و مارکمن[۱۸] (۱۹۹۲) تعهد زناشویی را شامل دومولفه: از خود گذشتگی نسبت به همسر و ناتوانی در ترک رابطه زناشویی دانسته‌اند.

آدامز و جونز[۱۹] (۱۹۹۵، ۱۹۹۶، ۱۹۹۷، ۱۹۹۹؛ به نقل از جونز، ۲۰۰۴) تعهد زناشویی را به عنوان «تمایل زوجین برای تداوم رابطه زناشویی بدون توجه به نوسان میزان رضایتمندی» تعریف کردند که شامل سه بعد، ۱- تعهد نسبت به همسر (جاذبه زناشویی)، ۲- تعهد نسبت به ازدواج (التزام اخلاقی) و ۳- محدودیت اجتماعی (احساس به دام افتادگی) است. تعهد نسبت به همسر شامل عشق، رضایت، فداکاری و سرسپردگی است. تعهد نسبت به ازدواج به مسئولیت‌پذیری زوجین برای حفظ ازدواج و احترام به آن گفته می‌شود. محدودیت اجتماعی نیز به پیامد‌های عاطفی، مالی و اجتماعی اطلاق اشاره دارد که مانع از فسخ پیمان ازدواج می‌شود.

جانسون[۲۰] (۱۹۷۳، ۱۹۸۲، ۱۹۹۱، ۱۹۹۹؛ به نقل ازهارمون، ۲۰۰۵) مدلی را ارائه نمود که در آن تعهد زناشویی به صورت سه نوع، ۱- تعهد شخصی[۲۱]، ۲- تعهد اخلاقی[۲۲] و ۳- تعهد ساختاری[۲۳] مطرح شده است. تعهد شخصی به معنی علاقه و تمایل فرد برای تداوم رابطه زناشویی است. تعهد اخلاقی بیانگر وفاداری اخلاقی فرد به ازدواج است و تعهد ساختاری نیز به موانع و محدودیت‌های موجود در ترک رابطه زناشویی و احساس اجبار به تداوم آن رابطه اشاره دارد. در رابطه با ویژگی‌های تعهد زناشویی نیز اظهار نظرهای متعددی مطرح شده، به گونه­ای که در منابع مختلف لیست‌های متعددی از ویژگیهای تعهد به چشم می‌خورد که برخی از آنها دارای وجوه تشابه و همپوشی زیاد و برخی دارای شباهت کمتری هستند.

تبعه امامی (۱۳۸۲) در پژوهش خود مفاهیمی همچون: مسئولیت، وفاداری، ایمان داشتن، اعتماد و در زمان خوبی و بدی در کنار هم بودن را به عنوان مفاهیم مرکزی تعهد و مفاهیمی همچون: در دام احساس گرفتار آمدن، تفکر درباره طرف مقابل در هر زمان و توجه را متمرکز طرف مقابل کردن را به عنوان مفاهیم پیرامونی تعهد مطرح کرده است. در این رابطه، آنجلیس (۱۳۸۲) نیز تعهد زناشویی را مشتمل بر ویژگی‌های زیر می‌داند:

۱- مسئولیت: درجه تعهدی که یک فرد در مقابل پیمان بسته شده یا جهت انجام یک کار، نشان می‌دهد. مسئولیت‌پذیری به عنوان یکی از ویژگی‌های اصلی تعهد، معیاری فراهم می‌­آورد تا زن و شوهر خود را با آن بسنجند.

۲- گذشت و فداکاری: گذشت یعنی گذشتن از حق خود و امتیاز را به شخص مقابل واگذاشتن.

۳- وفاداری به قول و عهد: یکی از بارزترین ویژگیهای تعهد، وفاداری و وفای به عهد بسته شده است. ازدواج یکی از محکم‌ترین عهد‌هایی است که در طول زندگی بسته می­ شود.

۴- اعتماد: یعنی درجه ایمان و قابلیت اتکا در یک فعالیت یا موقعیت و یا نسبت به رفتار افراد حاضر در آن موقعیت، بطوری که اعتماد و اطمینان به محکم شدن پایه‌های ازدواج کمک می‌کند و هر چه ریشه‌های یک زندگی زناشویی مستحکم­تر باشد، تعهد و پایبندی به حفظ آن زندگی بیشتر خواهد بود.

۵- عشق و دوست داشتن: یک رابطه عاشقانه بالغانه در افزایش میزان تعهد و پایبندی به زندگی زناشویی بطور قطع مؤثر است. واقعیت آن است که بعد از شیدایی اوایل ازدواج و پس از آنکه شور روزهای نخست ازدواج فروکش می­ کند، توجه به رفاه و خوشبختی همسر، مهم‌ترین نیروی است که می‌تواند روابط زناشویی را حفظ نماید و زوجین در هر شرایطی در قبال آسایش، ناراحتی، ثروت و فقر یکدیگر مسئول­اند (تبعه امامی، ۱۳۸۲).

اگرچه بعضی از زوجین در آغاز زندگی مشترک، خود را نسبت به رابطه زناشویی متعهد می‌‌دانند، اما ممکن است میزان تعهد آنها، آنقدر نباشد که در برابر طوفان‌های ناگزیر و ناشی از ناملایمات زندگی زناشویی مقاومت کنند (گود، ۱۳۸۴).

بسیاری از مردم تعهد زناشویی را در حضور فیزیکی زوجین کنار یکدیگر جستجو می‌کنند. در نظر آنها تعهد یعنی آنکه همسرشان را ترک نکنند. اما این مفهوم، جزء کوچکی از تعهد به ازدواج است. تعهد زناشویی معنایی بسیار وسیع‌تر دارد. معنای آن این است که همسرتان را دوست بدارید، به او وفادار باشید و از همسر دیگری به هر شکل و شمایل که باشد اجتناب کنید. متأسفانه در جامعه امروز، بسیاری از افراد برای حفظ آزادی‌های فردی خودشان معتقدند که تعهد به ازدواج مربوط به گذشته‌ها و منسوخ است. آنها به افراد جامعه القا می‌کنند که پایبندی و وفاداری به ازدواج، برخوردی به شدت ایده آلیستی و آرمان گرایانه در ازدواج است، هروقت به سودشان باشد به آن استناد می‌کنند و به آن پایبند می‌مانند و هر وقت که ازدواج مطابق میل شان نیست، به راحتی به آن خاتمه می‌دهند (کلارک، ترجمه قراچه‌داغی، ۱۳۸۸).

واقعیت آن است که تعهد به همسر و ازدواج، اعتماد و صمیمیت زناشویی را امکان پذیر می‌سازد. چگونه می‌توان به کسی اعتماد داشت اگر افراد بدانند که طرف مقابل، متعهد نیست تا عمری را با آنها زندگی کند؟ بدون اعتماد چگونه می‌توان افکار و احساسات عمیق خود را با شریک ازدواج درمیان گذاشت؟ اما اگر افراد بدانند و عمیقاً اعتقاد داشته باشندکه همسرشان هرگز آنها را ترک نخواهد کرد و نسبت به آنان وفادار خواهد ماند، تفاوت بزرگی ایجاد می‌شود. کاملاً روشن است وقتی زن و شوهر بدانند که ازدواجشان باید تا پایان عمر آنها ادامه داشته باشد و با این نیت زندگی مشترک را آغاز کنند، با یکدیگر برخورد مناسب‌تری می‌کنند و مسلماً این برخورد در مقایسه با زمانی که زوجین بر این عقیده باشند که اگر با هم بعد از ازدواج به نتایج مطلوب نرسیدند می‌توانند از یکدیگر جدا شوند، شکل متفاوتی پیدا می‌کند. پر واضح است که یک زندگی بدون تعهد و وفاداری، چه ساده می‌تواند به شکست بینجامد. با این توصیف، در جامعه امروز تا زمانی که تعهد به همسر و ازدواج جدی گرفته نشود، نمی‌توان به ساختار زندگی زناشویی سالمی رسید (همان منبع).

به طور کلی، یک ازدواج موفق حاوی سه رکن اساسی جاذبه، تفاهم و تعهد است. بدون تعهد، رابطه زناشویی، سطحی، ظاهری و بدون سمت و سو خواهد بود و در این صورت، زوجین نخواهند توانست عمق عشق و صمیمیتی را که درسایه وفاداری وتعهد به همسر و ازدواج بوجود خواهد آمد، تجربه کنند (تبعه امامی، ۱۳۸۲).

ما به گونه‌ای به عشق‌ورزی نگاه می‌کنیم، گویی انتظار داریم درمان همه دردها و بدبختی‌هایی مانند تنهایی، ستیزه‌جویی با همسرمان، اعتماد به نفس، خودباروی پایین، کسالت، بی‌حوصلگی، حسادت و غیره باشد، اما در واقع این طور نیست. هنگامی که کوله‌بار احساسات حل و فصل نشده را با خود به رختخواب می‌بریم، در واقع با این کار خود را بیشتر سردرگم کرده، عشق‌ورزی و رابطه‌ی جنسی که می‌تواند رابطه‌ی صمیمی و التیام‌بخش باشد را آلوده می‌کنیم. در این‌گونه مواقع انتظار داریم با عشق‌ورزی تمام احساسات ناخوشایند ما به طرزی معجزه‌آسا ناپدید شده و حالمان خوش شود؛ البته دلیل دیگر اینکه چرا در این‌گونه مواقع به جای حرف زدن و حل و فصل مشکلات به عشق‌ورزی پناه می‌آوریم این است که عشق‌ورزی و روابط جنسی به مراتب ساده‌تر از حرف زدن می‌باشد؛ چرا که در آن موقع مجبور نیستیم دنبال کلمات صحیح برای ابراز احساسات و افکار بگردیم و این ریسک را هم به جان نخریده‌ایم که همه چیز را رها کنیم، دیدارها و موانع روحی را فرو بریزیم و احساسات آسیب‌پذیری خود را به یکدیگر نشان بدهیم (آنجلیس[۲۴]، ابراهیمی، ۱۳۸۴).

یکی از مؤلفه‌های مهم در یک ارتباط جنسی موفق، دانش و آگاهی جنسی است. حیطه‌های مهم دانش جنسی که باید مورد توجه قرار گیرند عبارتند از: آناتومی جنسی، چرخه پاسخ جنسی و روش‌های مربوط به تحریک جنسی همسر که در جلسات مشاوره و درمان جنسی از طریق مختلف در اختیار زوجین قرار می‌گیرند (همین[۲۵] و همکاران، ۱۹۷۶؛ به نقل از عشقی، ۱۳۸۵).

روابط جنسی تنها هنگامی به معنای واقعی کلمه اغناء‌کننده خواهد بود که توأم با عشق­ورزی باشد؛ بدین معنی که قلب­ها و احساسات خود را با هم سهیم شوند. اغلب مردم به دنبال تجارب جنسی اغناء کننده نیستند، بلکه تنها به دنبال رضایت جنسی هستند. تنها با اصلاح و بهبود روش­های عشق­ورزی و نفوذ اجرای عمل جنسی، نمی­توان به اغنای جنسی دست یافت. رضایت و احساس اغنای درونی، تنها با بهبود و اصلاح رابطه­ای احساس و عاطفی میان دو انسان امکان­ پذیر است (آنجلیس، ترجمه ابراهیمی، ۱۳۸۴).

تجربه‌ی جنسی چنان نیرومند و قوی است که نزدیک‌ترین و صمیمی‌ترین تجربه‌ی انسان بوده و در هیچ زمان دیگری به هیچ کس نمی‌توان تا به این حد نزدیک شد. چنانچه این اتحاد و درهم آمیختن جنسی متناسب با نزدیکی (روحی- احساسی) دو نفر نباشند، عمل جنسی که می‌تواند تا به این حد مسرت‌بخش باشد، باعث جدایی و انزوای هرچه بیشتر زوجین شود (همان منبع).

عامل اصلی مشکلات میان زوج‌ها، انتظارات آنان از یکدیگر در مورد مسائل مختلف زندگی مانند پول، مسئولیت‌های زندگی، ارتباط جنسی، پرورش فرزندان و چگونگی برآورده ساختن این انتظارات است. اغلب افراد می‌پندارند همسرشان باید به طور خودکار از انتظارات آنان آگاه باشد و آنها را برآورده کند، در حالی که چنین چیزی امکان‌پذیر نیست.

باورها، هسته‌ی نگرش ما به عشق و ارتباط مشترک‌اند. انسان‌ها، باورهایشان را از والدین، معلمان و الگوهای مطرح در اطرافشان به دست می‌آورند. باورهایی مانند «ارتباط جنسی عملی کثیف است» یا «عشق واقعی و ابدی هرگز وجود ندارد»، موجب تخریب ارتباط مشترک می‌شود. تشخیص باورهای منفی و عدم پذیرش آنها اولین قدم در تغییر آنهاست (حسینی، آرام‌نیا، ۱۳۸۷).

پتون[۲۶] و ویرینگ[۲۷] (۱۹۸۵) دریافتند که صمیمیت جنسی در ازدواج با صمیمیت عاطفی رابطه دارد (ساپینگون[۲۸]، ۱۳۸۴؛ به نقل ازا ولیا، ۱۳۸۵).

مطالعات انجام شده توسط کریستفر[۲۹] و اسپرچر[۳۰] (۲۰۰۰) نیز در زمینه‌ی رابطه‌ی جنسی‌ نشان می‌دهند که رضایت جنسی[۳۱] با میزان بالایی از رضایتمندی زناشویی مرتبط است (اولیا، ۱۳۸۵).

مطابق آماری که در کشورهای مختلف جهان تهیه نموده‌اند  جدایی و طلاق زوجین به علت سردمزاجی زنان و عدم توافق بر سر مسائل جنسی می‌باشد (نوید، ۱۳۸۲؛ به نقل از عشقی، ۱۳۸۵).

به طور کلی اکثر زوجینی که برای اختلال جنسی به درمان روی می‌آورند، نارضایتی زناشویی را عنوان می‌کنند و به طور مشابه، اغلب افرادی که برای درمان زناشویی مراجعه می‌کنند از مشکلات در رابطه جنسی‌شان رنج می‌برند (اسپنس[۳۲]، ۱۹۹۱؛ به نقل از عشقی، ۱۳۸۵).

بنابراین، درمان و مشاوره‌ی جنسی به عنوان عاملی درمانی و پیشگیرانه در راستای تحکیم و حفظ بنیان‌های خانواده امری ضروری به نظر می‌رسد.

نگرشها[۳۳] و انتظارات[۳۴] زوجین در رابطه با مسائل و ارتباطات جنسی بر روی میزان صمیمیت و تعهد زوجین که از مؤلفه‌های اصلی عشق‌ورزی است تأثیر می‌گذارد و آموزش در این زمینه می‌تواند باعث کاهش مشکلات رفتاری و عاطفی در بین زوجین و در نهایت خانواده گردد. بنابراین با توجه به مشکلات خانوادگی شدید در جامعه و بالا رفتن میزان طلاق، جهت حفظ سلامت و بهداشت روانی زوجین و در نتیجه جامعه، وجود اقداماتی برای بهبود روابط خانوادگی و بخصوص بر بازسازی ارتباطات و صمیمیت و تعهد میان زن و شوهر مطرح گردد. به همین منظور مطالعه و تحقیق در راستای پیشگیری از اختلافات زناشویی و پربار کردن ارتباطات میان آنها به ویژه افزایش صمیمیت و تعهد زناشویی لازم به نظر می‌رسد.

به نظر می­رسد و با توجه به اینکه تحقیقی در این زمینه در کشور صورت نگرفته است ضرورت انجام آن بیشتر می­باشد. به همین منظور پژوهش حاضر به دنبال بررسی اثربخشی آموزش بهبود نگرش­ها و انتظارات جنسی زوجین بر میزان افزایش صمیمیت و تعهد زوجین است. به عبارت دیگر هدف این پژوهش بررسی این موضوع است که آیا آموزش زوجین می ­تواند منجر به افزایش سطح تعهد و صمیمیت آنان گردد.

۱-۲ اهمیت و ارزش پژوهش

طبق نتایج تحقیقات، تعهد زناشویی دومین عامل حفظ کننده ازدواج و فقدان آن مهم­ترین عامل مؤثر بر بروز طلاق می­آید (رینولد و منسفلید[۳۵]، ۱۹۹۹؛ کوهان و کلینبائوم[۳۶]، ۲۰۰۲). بر این اساس، هر گونه رابطه­ای بدون تعهد، سطحی و بدون سمت و سو خواهد بود. هر آشنایی معطوف به ازدواج پس از مدتی اگر به تعهد پایدار و طولانی مدت منجر نشود، در واقع یک آشنایی ناکام خواهد بود (فلورین و همکاران[۳۷]، ۲۰۰۲) صمیمیت که به عنوان یک فرایند مهم در توسعه روابط دوستانه شناخته شده است، در حال حاضر نگرانی عمده متخصصان مشاوره، خانواده، و ازدواج است. تغییر تکنولوژی، فرهنگی، اجتماعی و نیز تغییرات در حوزه مذهب در تغییر کارکرد اولیه ازدواج که شامل عشق و صمیمیت و محبت بین زن و شوهر است نقش اساسی دارد (هیکمان و همکاران[۳۸]، ۱۹۹۷؛ به نقل از شاه سیاه، ۱۳۸۷).

از آنجایی که نخستین گام به منظور بهبود بخشیدن به روابط زناشویی سالم، برنامه ­های آموزش زود هنگام است و از سوی دیگر، اثربخشی آموزش مهارت­ های جنسی تاکنون در بهبود روابط زناشویی و کاهش بسیاری از مشکلات زناشویی به تائید رسیده است، از این رو انجام تحقیقی به منظور تعیین میزان اثربخشی آموزش مذکور بر صمیمیت و تعهد زناشویی زوجین لازم و ضروری به نظر می­رسد. با توجه به اینکه پژوهشی با این موضوع تاکنون در کشور صورت نگرفته است، نتایج این پژوهش می ­تواند در بهبود روابط زناشویی، افزایش میزان صمیمیت و تعهد زناشویی و پیشگیری از بروز بسیاری از آسیب­های زندگی زناشویی از جمله طلاق و عهد­شکنی و نهایتاً تحکیم بنیان خانواده مؤثر باشد. امید است با توجه به کمبود پژوهش­ها در زمینه موضوع این تحقیق، گامی در جهت توسعه و بهبود بهداشت روانی خانواده و کاهش مشکلات آن برداشته شود.

ضرورت این پژوهش را می­توان به صورت ذیل بیان کرد:

۱- با توجه به تأثیر فوق­العاده و انکار ناپذیر روابط جنسی در زندگی زوجین و تأثیر عدم صمیمیت و رضایت حاصل از آن بر ابعاد دیگر زندگی، ضرورت وجود یک طرح درمانی مناسب برای درمان اینگونه مشکلات احساس می­ شود.

۲- بر اساس آمارهای موجود، دو سوم جدایی و طلاق زوجین به علت عدم توافق زوجین بر سر مسایل مقاربتی و زناشویی و عدم رضایت حاصل از آن است (نوید، ۱۳۸۲). از این رو می­توان از این طرح درمانی به عنوان عاملی پیشگیرانه استفاده کرد. بدین ترتیب این شیوه می ­تواند به حفظ و تحکیم بنیان خانواده کمک کند.

۳- از آنجا که رابطه جنسی از لحاظ اهمیت در ردیف مهمترین مسائل زندگی محسوب می­ شود و همچنین به عنوان فشار­سنج هیجانی در روابط عمل می­ کند، به­ طوری که می ­تواند منعکس­کننده رضایت زوج از جنبه­ های دیگر باشد و مقیاس خوبی از سلامتی و تندرستی کلی روابط زوجین است (اولسون[۳۹]، ترجمه جعفری­نژاد و اردشیر­زاده، ۱۳۸۳)، استفاده از این طرح درمانی می ­تواند به افزایش رضایت جنسی زوجین و همچنین صمیمیت و تعهد میان آنها، رضایت زناشویی آنها کمک کند و بدین وسیله روابط کلی زوجین را بهبود بخشد.

۴- از آنجا که درمان مشکلات جنسی در کشورمان مبحثی جدید روبه افزایش است، ارائه یک طرح مناسب درمانی می ­تواند راهگشای تحقیقات بعدی و مشوق سایر پژوهشگرن در ارائه طرح­های مؤثر باشد.

۵- ارائه این طرح می ­تواند توجه مسئولان را به مشکلات جنسی همسران و تأثیر فوق­العاده این مشکلات در کیفیت روابط زناشویی جلب نماید.

۶- از این طرح می­توان به عنوان یک روش درمانی در مراکز و کلینیک­های مشاوره، مراکز مشاوره بهزیستی، مراکز بهداشتی درمانی، دادگاهها و. استفاده کرد.

۷- از آنجا که کشور ما با کمبود درمانگران جنسی مواجه است از این شیوه می­توان به عنوان طرحی آموزشی در راستای آموزش مشاوران و روانپزشکان استفاده نمود.

۱-۳ اهداف پژوهش

۱- تبیین میزان تأثیر آموزش بهبود نگرش­ها و انتظارات جنسی بر ابعاد صمیمیت زوجین شهر اصفهان.

۲- تبیین میزان تأثیر آموزش بهبود نگرش­ها و انتظارات جنسی بر ابعاد صمیمیت زوجین شهر اصفهان بر حسب جنسیت.

۳- تبیین میزان تأثیر آموزش بهبود نگرش­ها و انتظارات جنسی بر ابعاد تعهد زوجین شهر اصفهان.

۴- تبیین میزان تأثیر آموزش بهبود نگرش­ها و انتظارات جنسی بر ابعاد تعهد زوجین شهر اصفهان بر حسب جنسیت.

۱-۴ فرضیه­ های پژوهش

۱- آموزش بهبود نگرش­ها و انتظارات جنسی بر ابعاد صمیمیت زوجین شهر اصفهان مؤثر است.

۲- آموزش بهبود نگرش­ها و انتظارات جنسی بر ابعاد صمیمیت زوجین شهر اصفهان بر حسب جنسیت متفاوت است.

۳- آموزش بهبود نگرش­ها و انتظارات جنسی بر ابعاد تعهد زوجین شهر اصفهان مؤثر است.

۴- آموزش بهبود نگرش­ها و انتظارات جنسی بر ابعاد تعهد زوجین شهر اصفهان بر حسب جنسیت متفاوت است.

[۱]- Amato

[۲]- Clark

[۳]- Harmon

[۴]- Intimacy

[۵]- Chapman

[۶]- Beck

[۷]- Bagarozzi

[۸]- Hickman

[۹]- Kelly

[۱۰]- Commitment

[۱۱]- Leik & Leik

[۱۲]- Levinger

[۱۳]- Rusbult

[۱۴]- Good

[۱۵]- marital commitment

[۱۶]- Deen & Spanier

[۱۷]- Strenberg

[۱۸]- Stanely & Markman

[۱۹]- Adams & Jones

[۲۰]- Johnson

[۲۱]- personal commitment

[۲۲]- moral commitment

[۲۳]- structural commitment

[۲۴]- Angelis

[۲۵]- Hemin

[۲۶]- Peton

[۲۷]- Viering

[۲۸]- Sapengon

[۲۹]- Christopher

[۳۰]- Sprecher

[۳۱]- sexutal satisfaction

[۳۲]- Spence

[۳۳]- Attitude

[۳۴]- Expectation

[۳۵]- Reynold & Mansfield

[۳۶]- Cohan & Kleinbaum

[۳۷]- Florian et al

[۳۸]- Hickman et al

[۳۹]- Olson

 

تعداد صفحه :  ۱۶۸

موضوعات: بدون موضوع
 [ 11:19:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت