روش ها و آموزش ها - ترفندها و تکنیک های کاربردی








دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      




جستجو




 
  دانلود پایان نامه:مقایسه سبک‌های دلبستگی و عزت نفس در زنان متقاضی طلاق و زنان عادی ...

:

خانواده به عنوان کوچک‏ترین واحد اجتماعی، اساس تشکیل جامعه و حفظ عواطف انسانی است و یکی از عوامل مؤثر در رفتار فرد، به حساب می‏آید.خانواده نظم و ترتیب دهنده اعمال فرد از لحاظ کلی و محیط طبیعی، کانون محبت و پشتیبان همیشگی در جنبه­ های مختلف حیات فردی است. به همین علّت نقش آن در زندگی فرد روز به روز افزایش می‏یابد.وقتی الگوهای خانواده برای رسیدن به هدف‏ها سودمند باشد، خانواده از نظر کارکردی، کارآمد خواهد بود اما وقتی این الگوها سودمند نباشد و تعامل، همراه با استرس و رفتارهای بیمارگونه صورت گیرد، خانواده چهره‏ای ناکارآمد می‏یابد (بهبودی، هاشمیان، شریفی و نوابی، ۱۳۸۸).
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

سنگ بنای خانواده ازدواج است. ازدواج، نیازمند همکاری، همدلی، وحدت، علاقه، مهربانی، بردباری و مسئولیت پذیری است.زندگی مشترک با این باور که تنها مرگ می‏تواند ما را از یکدیگر جدا کند شروع می‏شود و زوجین هم، حداقل در آغاز زندگی مشترک خود نسبت به آن اعتقاد کامل دارند. اما واقعیت چیز دیگری است، زندگی مشترک تحت تاثیر عوامل متعددی قرار می‌گیرد که پاره ای از آن‏ها ممکن است زوجین را به طرف اختلاف و درگیری، جدایی روانی و حتی طلاق سوق دهد. تحقیقات مختلف نشان داده است که یکی از مهمترین عوامل مشکل ساز، اختلال در ارتباط یا به عبارتی اختلال در فرایند تفهیم و تفاهم است (فرهنگی، ۱۳۷۹).

طلاق به معنای پایان زندگی مشترک بین زوجین و جدایی فیزیکی آنان  پس از جدایی روحی و عاطفی قلمداد می‏شود. در این مورد زوجین بنا بر مقتضیات روحی، اجتماعی و اقتصادی به انتخاب سبک جدیدی از زندگی می‌پردازند که ممکن است با روش گذشته زندگی آنان تفاوت ماهیتی داشته باشد. به طور کلی جدایی و طلاق با ناخرسندی همراه است و شرایط روحی و عاطفی زن و مرد و نگرش‌های اجتماعی به آنان را تحت الشعاع قرار می‏دهد، بروز مشکلاتی همچون اضطراب، افسردگی، تنش‌های روحی، بیماری‏های جسمی، انزوا، ترسهای مرضی و غیره از جمله ابعاد روانی طلاق می‏باشد (جنویو[۱]، ۱۹۹۲).
عکس درباره افسردگی Psychological depression

نقش خانواده در شکل‏گیری یا تداوم ویژگی‏های شخصیتی بسیار شناخته شده است و حجم عظیمی از یافته‏های پژوهشی نیز از این موضوع حمایت می‏کنند (رایان، ریچارد، ردینگ و آیلین[۲]، ۲۰۰۴). طلاق نیز از جمله آسیب‏هایی است که بر کارکرد خانواده تاثیر داشته و متقابلا از کارکرد خانواده تاثیر می‏پذیرند و به لحاظ ایجاد مشکلات اجتماعی فراوان و انگ اجتماعی،از بعد سلامت روانی و اجتماعی وضعیت افراد را متاثر کرده و منجر به بروز مشکلات عدیده در فعالیت‏های مفید و علایق افراد می‏گردد (آرندا و آیرین[۳]، ۲۰۰۴).

یکی از عوامل مهم که در سالهای اخیر به آن توجه شده است و بر روی رضایت زناشویی تاثیر دارد؛ سبک دلبستگی است یعنی تجارب اولیه فرد با والدین و یا نوع رابطه عاطفی فرد با والدین خود در دوران کودکی. برخی از مطالعات تلاش کرده اند به این سوال پاسخ دهند که چگونه تجارب اولیه فرد در دوران کودکی می‏تواند وی را در بزرگسالی تحت تاثیر قرار دهد (سیمپسون و رولز[۴]، ۱۹۹۸).

سبک دلبستگی از جمله ویژگی‏هایی است که بر کارکرد خانواده تاثیر داشته و متقابلا از کارکرد خانواده تاثیر می‏پذیرد.دلبستگی پیوند عاطفی عمیقی است که با افراد خاص در زندگی خود برقرار می‌کنیم، به طوری که وقتی با آن ها تعامل می‌کنیم، احساس نشاط کرده و هنگام استرس از این که در کنار آن ها هستیم، احساس آرامش می‌کنیم (برک[۵]، ۲۰۱۰). به عبارت دیگر، دلبستگی یک رابطه نزدیک عاطفی است که در آن رابطه، مشخص احساس امنیت می‏کند (بالبی، ۱۹۸۰). کودکان از نیمه دوم اولین سال زندگی، به افراد آشنایی که نیازهای آنان را برآورده می‏کنند، دلبسته می‏شوند. فروید اولین کسی بود که بیان داشت، پیوند عاطفی کودک با مادر پایه واساس تمامی روابط بعدی اوست. اما نظریه روان کاوی، تغذیه را شرط اولیه پیوند عاطفی نوزاد با مادر می‏داند (برک، ۲۰۱۰).

امروزه، نظریه ی دلبستگی در افراد بزرگسال، مرکز توجه روابط هیجانی عمده بوده و می‏تواند چارچوبی سودمند را در راستای مفهوم سازی و شیوه های درمانی در ارتباط با بزرگسالان مشکل دار ارائه دهد و نظریه‏ی دلبستگی بزرگسالان به عنوان یکی از مراکز توجه  مشاوران در زمینه های مشاوره با افرادی است که روابط بین فردی معیوبی را تجربه می کنند (اردمن و کافری، ۲۰۰۳). اثرات دلبستگی، نه تنها بر روی روابط بین فردی بلکه در زمینه‏ی آسیب شناسی روانی افراد بزرگسال حایز توجه است. رخدادهایی که در ارتباط با دلبستگی کودک بود، به گونه ای غیرمستقیم می‏تواند جنبه هایی از احساس و افکار فرد بزرگسال را نیز شامل شود. سبک های دلبستگی بر روی تفکر، احساس و خاطرات افراد بزرگسال اثر گذاشته و به عنوان یکی از عواملی شناخته می‌شود که در تشخیص آسیب شناسی روانی، چشم اندازهای نوینی را منعکس ساخته اند (کاسیدی و شاور، ۱۹۹۹).

والدین نخستین و مهم ترین نقش را در دلبستگی فرزندان دارند و نوع دلبستگی فرزندان به عنوان جزء مهمی از شخصیت، تعاملات بعدی آن ها را تحت تاثیر قرار می‏دهد. این که والدین چه شیوه تربیتی داشته باشند نتایج کاملاً متفاوتی برای دلبستگی فرزندان خواهد داشت ( پلرین[۶]، ۲۰۰۵).

علاوه بر سبک دلبستگی، عزت نفس نیز از جمله ویژگی‏هایی است که از یک طرف متاثر از خانواده است و از طرف دیگر بر خانواده تأثیر می‏گذارد. عزت نفس عبارت از میزان ارزشی است که فرد برای خود قائل است. برخی از پژوهشگران بر این باورند که باید بین عزت نفس و مفهوم از خود تفاوت قائل شد. زیرا عزت نفس بیشتر ارزشیابی انفعالی از خود است، عزت نفس به چگونگی احساس فرد درباره ویژگی‏های مختلف خود مرتبط می‏شود.

راجرز (۱۳۶۹) عزت نفس را عبارت از ارزیابی مداوم شخص نسبت به ارزشمندی خویش می‏داند و در صورتی که افراد خود را موجوداتی ارزشمند بدانند، زودتر خود را محقق خواهند ساخت، کوپر اسمیت (۱۹۶۷) معتقد است که عزت نفس قابل تعریف و اثبات شدنی است و می‏توان آن را به صورت بازخوردهای ارزشیابی کننده فرد نسبت به خود محسوب کرد. این باز خوردها در ارتباط با توانمندی ها، ارزشها، تایید یا عدم تائیدها و موثر بودن می‏باشند.

طلاق به‌‌عنوان پدیده‌ای که به گسست خانواده می‌ انجامد، بر جنبه‌های مختلف زندگی هر دو زوج تاثیر می‌گذارد. از آنجایی که طلاق در نگرش اجتماعی به عنوان یک نقطه ضعف و منفی در زندگی اجتماعی افراد  به ویژه زنان که نسبت به مردان آسیب پذیرتر هستند قلمداد می‏شود، جدایی به عنوان تنها شدن و بدون پشتوانه شدن، سطح اعتماد به نفس و عزت نفس افراد را تحت الشعاع قرار می‏دهد، به ویژه در این چرخه زنان معمولا خود را با سایر افراد جامعه مورد مقایسه قرار می‌دهند.

بسیاری از زنان متقاضی طلاق با توجه به داغ‌های ننگی که اجتماع بر آنان می‏گذارد عمدتاً مجبور به سرخ نگاه داشتن صورت خود با سیلی هستند آنان که بین خود آرمانی و خود واقعی خود با شکافی عظیم روبرو می‏شوند نسبت به سایر اعضای جامعه خود را در سطح پایین تری یافته از این رو احساس عزت نفس آنان نیز پایین می‌آید که این خود ممکن است آغاز گر مشکلات روحی و عاطفی بالاتری باشد.

عوامل تنش زا و بحرانی که زوجین به هنگام طلاق و پس از آن تجربه می‏کنند، چرخه‏ای از مسائل و مشکلات را برایشان پدید می‌آورد که ناخواسته نیازمند تغییر و تحولات بی شمار و سازگاری با آن ها است، این چرخه خود از تجربیات اولیه و ابتدایی زندگی افراد به ویژه در دامان خانواده و احساس امنیت، دلبستگی عاطفی و روانی و عزت نفس آنان ناشی می‏شود و از طرف دیگر تحت تأثیر شرایط روحی متقاضیان طلاق به ویژه زنان (به دلیل حساسیت روحی و روانی) قرار می‏گیرد که یکی از این موارد احساس عزت نفس است  که هم در فرایند طلاق و هم پس از آن ممکن است در فرایند مقایسه ای که زنان متقاضی طلاق با زنان عادی دارند به شدت پایین آید. پی آمدهای این تغییرات، همه ی زمینه‌های زندگی را، از امور روزمره تا وضعیت اقتصادی، اجتماعی، روانی، هویتی و حتی اهداف زن  را تحت الشعاع قرار می‏دهد. در این شرایط معمولاً زن احساس می‏کند به عزت نفسش صدمه وارد شده و طلاق عامل اصلی این قضیه است، زن خود را قربانی شرایطی می‌یابد که او را در منگنه عاطفی قرار داده و ممکن است تبعات وخیمی برای وی داشته باشد.از این رو این پژوهش در پی آن است که با مقایسه سبک‏های دلبستگی و عزت نفس زنان متقاضی طلاق با زنان عادی به یک شناخت پیرامون مسئله تحقیق دست یافت و به لحاظ کاربردی، راهکارهای پیشگیری از این قبیل آسیب ها پیگیری شود.
عکس مرتبط با اقتصاد

[۱]- Genevieve

[۲]-  Ryan, Richard, Redding & Eileen

[۳]- Aranda & Irene

[۴]- Simpson & Rboles

[۵]- Breek

[۶]- Plerin

تعداد صفحه : ۱۶۹

موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1400-02-30] [ 12:02:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  پایان نامه ارشد:مقایسه سبک‌های دلبستگی، مهارت‌های مقابله‌ای، طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه و تاب‌آوری درافراد مبتلا به سوء مصرف مواد با افراد غیر مبتلا ...

 

سوء مصرف مواد یکی از مهمترین مشکلات عصر حاضر می‌باشد که گسترده‌ی جهانی پیدا کرده است مشکلی که میلیون‌ها زندگی را ویران و سرمایه‌های کلان ملی را صرف هزینه مبارزه، درمان و صدمات ناشی از آن می کند. روزانه تعداد زیادی بر شمار مبتلایان این مصیبت افزوده گشته و بر این اساس عوارض آن که شامل اختلالات جسمی، روانی، خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی- اجتماعی می‌باشد؛ باعث از بین رفتن مرزهای فرهنگی جامعه و به خطر افتادن سلامت روانی و اقتصادی بشر می‌گردد. کشور ما به دلایل متعدد فرهنگی از قبیل باورهای غلط و سنتی مردم و یا موقعیت جغرافیایی و هم جواری با دو کشور بزرگ تولید کننده دارای شرایط کاملاً بحرانی و حساس می‌باشد و مبتلایان به اعتیاد همه روزه باعث ایجاد خسارت سنگین اقتصادی و فرهنگی به جامعه می‌گردند (مناجاتی وهمکاران،۱۳۸۲).

عوامل چندی ممکن است افراد را مستعد مصرف دارو بنماید، از آن جمله است: پرورش یافتن در یک خانواده‌ی ناشاد، وجود والدینی که یا آسان‌گیر هستند یا اینکه الگویی برای سوء استفاده از دارو فراهم می‌کنند، تأثیرات دوستان، و ناهمنوایی اجتماعی با ادامه‌ی مصرف دارو وابستگی در شخص به وجود می‌آید که خود نیاز تازه‌ای می‌آفریند که باید ارضا شود( اتکینسون[۱]، اتکینسون و هیلگارد[۲]،۱۹۹۵، ترجمه براهنی و همکاران، ۱۳۷۸). طبق نظریه بالبی[۳] جدایی از منبع ایمنی بخش (مادر)، می‌تواند با گسستگی ارتباط فرد با دیگر افراد جامعه و گرایش او به سمت مواد مخدر به منظور فرار از ترس‌ها، اضطراب‌ها وپناه بردن به رویا و. ارتباط داشته باشد. با مطالعات بر روی کودکان پرورشگاهی مشخص شد که دلبستگی در سال‌های اولیه زندگی یک نیازبیولوژیکی است. در مورد بزرگسالان اگرچه نیاز به پیوند اجتماعی دیگر برای بقاء ضروری نیست، ولی در نبود پیوند صمیمی، انسان در معرض طیف گسترده ای از بیماری‌های روانی و جسمی‌قرار می‌گیرد، از قبیل ضعف دستگاه ایمنی، اقدام به خودکشی، سوء مصرف مواد و دیگر اشکال آسیب‌های روانی (موسوی، ۱۳۸۸). یکی دیگر از عوامل شخصیتی که ارزیابی آن در تبیین آمادگی به اعتیاد منطقی به نظر می‌رسد، سبک‌های مقابله با فشار روانی است. طبق نظر لازاروس[۴] مقابله،کوشش های شناختی و رفتاری برای مهار خواست‌های درونی و بیرونی مخصوص است. لازاروس و همکاران (۱۹۷۴)، مقابله را به عنوان کوشش هایی جهت حل مسأله تعریف کرده اند که توسط فرد زمانی صورت می‌گیرد که الزاماتی که او با آن‌ ها روبه رو شده است بالاتر از آن چه تا به حال بوده باشد وهمچنین موجبات کاهش منابع سازگاری وی را فراهم آورده باشند. اما آن چه که در کل استنباط می‌شود، این است که مهارت‌های مقابله با استرس دارای مفهوم گسترده و مؤلفه های شناختی و رفتاری چندی است. به طور کلی مقابله به عنوان کوششی برای افزایش سازگاری فرد با محیط یا تلاش به منظور پیشگیری از بروز پیامدهای منفی شرایط فشارزا توصیف شده است (ابراهیمی و همکاران، ۱۳۸۱). مداخلات روان‌شناختی اخیر در اعتیاد، نظیر پیشگیری از عود (مارلات و گوردن[۵]،۱۹۸۵)، یا مصاحبه انگیزشی(میلر[۶]،۱۹۸۵)، ریشه در تئوری یادگیری اجتماعی دارند. این رویکرد ها به وسیله این تئوری که رفتارهای اعتیادی به وسیله سیستم باور های سوگیرانه حفظ شده و هدف نهایی آن‌ ها بازسازی شناختی است، حمایت می‌شوند. یانگ[۷] درسال ۱۹۹۰یک مدل طرح‌واره‌ای متمرکز بر محتوای اختصاصی آسیب‌پذیری شخصیتی ارائه کرد. مدل‌های بک[۸] و همکارانش و یانگ، هر دو بر اساس توصیف آدلر[۹](۱۹۲۶)، از وجه اشتراک افراد، در جبران احساس بی کفایتی و نیز در اجتناب از موقعیت‌هایی است که احتمال دارد این طرح‌واره‌ها را فعال کنند. از آن‌جا که طرح‌واره‌ها اغلب در عمق شخصیت فرد جای گرفته‌اند و مثل الگوهای عادتی، سال‌ها وجود داشته‌اند، برخی افراد در کنار گذاشتن آن‌ ها مشکل دارند(لیهی[۱۰]، ۲۰۰۵؛ ترجمه فتی و همکاران،۱۳۸۷).
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

تا کنون شیوه‌های درمانی متعددی مانند روان‌کاوی، رفتار درمانی، گروه درمانی، دارو درمانی و غیره بر روی بیماران مبتلا به اختلال‌های اعتیادی صورت گرفته است، اما هر یک از این شیوه‌ها تا حدودی اثرگذار بوده‌اند و عود و بازگشت سوء مصرف مواد را همراه داشته‌اند و هزینه‌های متعددی را به فرد و جامعه تحمیل می‌کند. از همین رو اینکه به چه علت فرد معتاد پس از تلاش برای ترک دچار عود می‌شود همواره مورد سؤال بوده است و در خصوص سبب شناسی اعتیاد و ترک موفق و نا موفق اعتیاد عوامل مختلفی چون مسائل زیست شناختی، جامعه‌شناختی و روان‌شناختی مطرح است، اما به نظر می‌رسد پاسخ شخص به مواد اعتیادآور تلفیقی ناشی از عوامل مختلف فردی، خانوادگی واجتماعی باشد (خوش لهجه صدق و همکاران،۱۳۹۱).

مفهوم تاب‌آوری نیز یک چارچوب جدید را در زمینه پیشگیری از اعتیاد مطرح می‌کند. این رویکرد از مبدأ کاهش عوامل خطرساز محیطی(که زمینه ساز بروز رفتارهای ناسازگار و اختلالات روانی هستند)، به سمت تاب‌آوری و ارتقاء آن می‌باشد. در این چارچوب جدید، شناخت عوامل محافظت کننده محیطی، اصلی است که از آن می‌توان مانند سپری در مقابل اثرات زیان آور عوامل خطرساز استفاده کرد. به علاوه آگاهی و شناخت آسیب‌پذیری های فردی که تهدیدی برای تاب‌آوری به شمار می‌رود از اهمیت زیادی برخوردار است.تاب‌آوری به عنوان محصول تعامل عوامل فردی و محیطی و آن چه که در طی سال‌های رشد کودکی و نوجوانی در فرد شکل می‌گیرد و پرورش می یابد مطرح می‌گردد. تاب‌آوری می‌تواند با تقویت عوامل محافظت کننده در محیط کودک همراه با ارتقاء مهارت‌های زندگی و توانایی‌های شخصی وی توسعه یابد. نا گفته نماند که هر فرد می‌تواند در موقعیتی تاب‌آور و در موقعیتی دیگر غیر تاب‌آور باشد، که به کیفیت ارتباط فرد با عوامل خطر و عوامل محافظت کننده بستگی دارد(زرین کلک،۱۳۸۸).

در کل هدف از انجام این پژوهش مورد بررسی قرار دادن دو گروه از جمعیت مبتلا و غیر مبتلا به سوء مصرف مواد و مقایسه آن‌ ها در چهار زمینه ی سبک‌های دلبستگی، مهارت‌های مقابله‌ای، طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه و تاب‌آوری نیز می‌باشد.

 

[۱]- Atkinson

[۲] -Hilgard

[۳]-Bowlby

۴.Lazarouse

[۵]-Marlatt & Gordon

[۶]-Miller

[۷]-young

[۸]-Beck

[۹]-Adler

[۱۰]-Leahey

تعداد صفحه : ۱۲۴

موضوعات: بدون موضوع
 [ 12:01:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  دانلود پایان نامه کارشناسی ارشد:مقایسه سلامت روان و سازگاری زناشویی مادران کودکان اتیسم و مادران کودکان عادی ۵ تا ۱۲ سال شهرستان بندرعباس ...

 

اختلالات فراگیر رشد[۱] شامل گروهی از اختلالات روانی هستند که در آن­ها تخریب در مهارت­ های تعامل اجتماعی، رشد زبان و گستره­ی رفتاری وجود دارد. اختلال اتیسم[۲] یکی از مشهورترین اختلالات فراگیر رشدی دوران کودکی است. مشخصه­های اصلی اتیسم عبارت از رشد نابهنجار یا اختلال قابل توجه در ارتباط، تعامل اجتماعی و محدودیت­ چشمگیر فعالیت­ها و علایق است. جلوه­های این اختلال با توجه به سطح رشد و سن تقویمی فرد متفاوت است (سادوک[۳] و سادوک، ۲۰۰۳).
آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

کودکان اتیستیک دارای مشکلات رفتاری بی­شماری از جمله رفتارهای کلیشه­ای، سرکوبش، خودتحریکی، پرخاشگری و طوطی­صفتی نیز می­باشند. چنین رفتارهایی، مشکلاتی را در پرورش کودکان درخودمانده به وجود می­آورد و استرس فراوانی بر والدین این کودکان به خصوص مادران آن­ها وارد می­ کند. این احتلال تأثیرات شدیدی بر بر زندگی خانوادگی می­گذارد که سطوح بالای اضطراب، استرس، انزوا و بلاتکلیفی در والدین و به خصوص مادران کودکان مبتلا با اتیسم از جمله­ این موارد است (وبستر[۴] و همکاران، ۲۰۰۴).

تحقیقات اخیر در مورد والدین کودکان اتیستیک نشان می­دهد که والدین و به خصوص مادران، در معرض خطر بالای بروز مشکلات در سلامت روانی هستند (راید- برانت[۵]، ۱۹۹۰). به نظر می­رسد یکی دیگر از متغیرهای دیگری که ممکن است تحت تأثیر وضعیت کودکان اتیسم قرار گیرد سازگاری زناشویی باشد.

سلامت روان عبارت است از رفتار موزون و هماهنگ با جامعه، شناخت و پذیرش واقیعتهای اجتماعی و قدرت سازگاری با آنها، ارضا کننده نیازهای خویشتن به طور متعادل و شکوفایی استعداد فطری خویش می باشد. فردی از سلامت روان برخودار است که قادر باشد تا عقده های درونی خود را حل و فصل کند و با تغییرات و مقتضیات محیط طبیعی و اجتماعی خویش سازگار باشد و تلاش کند تا تندرستی و نشاط برای خود و دیگران فراهم سازد زیرا سلامت روان حالتی مساعد برای رشد و نمو از جهت بدنی، عاطفی و شعوری، بدون ایجاد مزاحمت برای دیگران است (اختیاری­امیری، ۱۳۸۳).
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

امروزه سازگاری زناشویی یکی از اصطلاحاتی است که وسیعاً در مطالعات خانواده و زناشویی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این اصطلاح با بسیاری از اصطلاحات دیگر همچون «رضایت زناشویی»، «شادکامی زناشویی»، «موفقیت زناشویی» و «ثبات زناشویی» مرتبط است. در حالیکه اصطلاحات قبلی هر کدام تنها یک بعد از ازدواج را نشان می‌دهند, سازگاری زناشویی یک اصطلاح چند بعدی است که سطوح چندگانه ازدواج را روشن می‌کند و فرایندی است که در طول زندگی زوجین به وجود می‌آید، زیرا که لازمه آن انطباق سلیقه‌ها، شناخت صفات شخص، ایجاد قواعد رفتاری و شکل‌گیری الگو‌های مراوده‌ای است، بنابراین سازگاری زناشویی یک فرایند تکاملی در بین زن و شوهر است. در طول سالها از این مفهوم بدون یک تعریف مشترک و روشن بین محققان استفاده شده‌است. سازگاری زناشویی شیوه‌ای است که افراد متأهل، به‌طور‌فردی یا با یکدیگر، جهت متأهل ماندن سازگار می‌شدند، به‌طوری که سازگاری زناشویی یکی از مهمترین فاکتورها در تعیین ثبات و تداوم زندگی زناشویی است (گال ، ۲۰۰۱؛ گلدنبرگ ،۱۳۸۲).

بنابراین پزوهش حاضر با هدف مقایسه­ سلامت روان و سازگاری زناشویی مادران کودکان اتیسم و کودکان عادی شهر بندرعباس انجام شده است.

۱-۲ بیان مسأله

تولدفرزند برای والدین در هر سن و شرایطی حاصل باری از فشارهای روانی است.تولد فرزند در زوج های جوان مشکلات ویژه ای چون تغذیه،نگهداری و مانند آن را و درزوج های میانسال که حتی تجربه فرزند پروری دارند، مشکلات عدیده ا ی چون ناهماهنگی تربیتی، یک دست نبودن محیط روانی حاکم برفضای رشدی کودک و مانند آن را به همراه دارد.حال با در نظر گرفتن مشکلات یاد شده اگر نوزادی با نوعی معلولیت و اختلال ذهنی یا جسمی یا رفتاری یا ترکیبی از آن ها متولد شود، فشارهای روانی حاصل از وجود چنین فرزندی بر اعضای خانواده به ویژه والدین چندین برابر می گردد (سیف نراقی و نادری، ۱۳۸۰).

اختلال های فراگیر رشد با آسیب شدید و گسترده­ی زمینه ­های گوناگون رشد مشخص می شوند مانند: اختلال در مهارت­ های تعامل اجتماعی متقابل، مهارت­ های ارتباطی یا وجود رفتار، علایق و فعالیت­های کلیشه­ای.‌ اتیسم یکی از این اختلالات است. اختلال اتیسم (درخودماندگی) که براساس تحول نابهنجار تعامل اجتماعی و ارتباطی و بر مبنای محدودیت قابل ملاحظه فعالیت ها و رغبت ها مشخص  می شود، از وخیم ترین و ناشناخته ترین اختلالات دوران کودکی است(دادستان،۱۳۷۸). اختلال اتیسم مشهورترین اختلال گروه از اختلالات فراگیر رشد[۶]است که با تخریب پایدار در تعامل اجتماعی متقابل، انحراف ارتباطی و الگوهای رفتاری کلیشه ای محدودمشخص می شود. طبق متن بازنگری شده چهارمین چاپ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی [۷]کارکرد نابهنجار در زمینه های فوق باید در ۳ سالگی وجود داشته باشد(کاپلان- سادوک ،۲۰۰۷).

این کلمه از اصطلاح یونانی اتو و به معنی خود ریشه گرفته است. درسال ۱۹۴۳ دکتر کانر[۸]  این اختلال را شناسایی نموده، آن را اتیسم (درخودماندگی) زودرس دوران کودکی نامید (انجمن روانشناسی آمریکا، ۲۰۰۰).

از اتیسم به عنوان یک اختلال طیفی یاد می شود(دبادت[۹]،۲۰۰۶).زیرا این ناتوانی از جهات مختلف بر پیشرفت و گسترش توانایی کودک(شامل رشد زبان،ارتباط و مهارتهای اجتماعی) تاثیر می گذارد(انجمن راهنمایی،۲۰۰۸).

راهنمای تشخیصی و آماری بیماری های روانی مهم ترین نشانگان ضروری برای تشخیص اتیسم را در سه حوزه خلاصه کرده است: ۱-نارسایی های اجتماعی ،با دونشانه رایج که از ابتدای کودکی خود را نشان می دهند،فقدان تماس چشمی و هماهنگ کردن وضعیت بدنی خود با طرف مقابل به هنگام در آغوش گرفته شدن.۲- الگوهای قالبی رفتار. راتر(۱۹۸۷)این رفتارها را در چهار دسته طبقه بندی کرده است:اول،بازی های محدود و انعطاف ناپذیر. دوم،دلبستگی شدید به یک شیء .سوم،مشغولیت فکری در باره یک موضوع و در پایان تمایل شدید به ثابت بودن الگوی برنامه فعالیت های روزمره(جونز،۲۰۰۴). ۳- نارسایی های ارتباطی که پژوهش ها نشان داده است بیش از یک سوم کودکان درخود مانده هرگز گفتار کارکردی را به دست نمی آورند(میرندا[۱۰]،۲۰۰۳،لرد،ریزی و پیکلس[۱۱]،۲۰۰۴،ریملند[۱۲]،۱۹۶۴).رفتارهای خودآزاری از رفتارهای مخربی است که افراد دارای ناتوانی رشدی انجام می دهند.رفتارهای خودآزارانه غالبا شکل های مشترکی دارند که عبارتند از :ضربه به سر، ضربه با دست، مالش بیش از حد خود،چنگ زدن و ناخن کشیدن (درخشیده، ۱۳۸۴).

در مطالعه­ا­ی میزان شیوع کودکان اتیسم، حدود یک مورد در ۲۰۰۰ تولد زنده گزارش شده است (تانگوای[۱۳]،۲۰۰۰). و میزان این اختلال در پسران ۴ تا ۵ برابر دختران است[۱۴].

طیف اختلالات اتیسم[۱۵]تأثیرات شدیدی بر زندگی خانوادگی می گذارد. سطوح بالای اضطراب، استرس، انزوا و بلاتکلیفی در والدین و همشیران کودک مبتلا به اتیسم از جمله این موارد است (وبستر، فیلر و لاول[۱۶]،۲۰۰۰). والدین و بخصوص مادر از اولین کسانی هستند که با کودک ارتباط برقرار می کنند و بیشترین زمان را با کودک سپری می کنند. مادران کودکان اتیسم مشکلات رفتاری شدید کودک و استرس بیشتر و رضایتمندی کمتر از روابط بین یکدیگر(زن و شوهر)را تجربه می کنند (برابست، کلاپتون، هندریک، ۲۰۰۹).[۱۷]

وجود کودک معلول و از جمله اتیسم اغلب ضایعات جبران ناپذیری را برپیکر خانواده وارد می کند. میزان آسیب پذیری خانواده در مقابل این ضایعه گاه به حدی است که وضعیت سلامت روانی خانواده دچار آسیب شدیدی می شود(نریمانی،آقامحمدیان،رجبی،۱۳۸۶). سازمان جهانی بهداشت[۱۸] سلامت روانی[۱۹] را اینگونه تعریف نموده است: قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران،تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور عادلانه،منطقی و مناسب.

از سوی دیگرتأثیر رفتار ناسازگارانه کودک اتیسم به تنهایی برای بالا بردن سطح تعارض و ناسازگاری زناشویی بین والدینش  گزارش شده است(وسترمن و شانهولتز[۲۰]،۱۹۹۳).یافته ها نشان می دهند که سازگاری زناشویی به طور مستقیم تحت تأثیرچگونگی رویارویی والدین با رشد غیر معمول فرزندشان است(میلگرام و آتزیل[۲۱]،۱۹۸۸).از نظر کرینچر (۱۹۸۶)،سازگاری و تعامل سالم زناشویی،کلید فرایند خانواده ی مطلوب است،زیرا برای زوجین سخت است که زن و شوهر خوبی نباشند و بخواهند والدین با کفایتی باشند(به نقل از بارکر،ترجمه دهقانی،۱۳۷۵).روابط ضعیف والدین،یکی از دلایل معمول اصطکاک در خانواده است(هارلوک۱۹۷۵،به نقل از برجعلی،۱۳۷۸). سازگاری و ناسازگاری زناشویی تمام ابعاد زندگی زوج ها و فرزندان آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد.ناسازگاری موجب کاهش امید به زندگی، افزایش احتمال ابتلا به بیماری های جسمانی و روانی می گردد(پروچینو،ویلسون،کندرسون وکارت رایت[۲۲]،۲۰۰۹).سازگاری زناشویی که جایگاه برجسته ای را در مطالعه ارتباطات خانوادگی و زناشویی به خود اختصاص داده است، را می توان به شکل فرایندی تعریف کرد که بوسیله موارد زیر تعیین می‌شود: ۱) تفاوت‌های پردرد سر دو تایی، ۲) تنش‌های بین فردی و اضطراب شخصی، ۳) رضایت دوتایی، ۴) همبستگی دو‌تایی، و ۵) توافق کلی دو‌تایی روی شیوه‌های مهم عملکرد (اسپانیر[۲۳] ، ۱۹۷۶).

با توجه به این که مادران کودکان اتیسم مشکلات عدیده­ای در زمینه نگهداری از کودکشان دارند. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که آیا بین سلامت روان و سازگاری زناشویی مادران کودکان اتیسم و مادران کودکان عادی تفاوت وجود دارد؟

[۱] Pervasive Developmental Disorder

[۲] Autism disorder

[۳] sadock

[۴] Webster

[۵] Ryde-Brant

[۶] Pervasive developmental disorders)PDD)

[۷] (DSM-IV-TR)

[۸] Kanner

[۹] Debbaudt

[۱۰] Mirenda

[۱۱]Lord,Risi &Pickles

[۱۲] Rimland

[۱۳] Tanguay PE

[۱۴] DSMIV-TR

[۱۵] Autism spectrum disorder(ASD)

[۱۶] Webster,Feiler&Lovell

[۱۷] Brobst,Clopton,Hendrick

[۱۸] World Health Organization

[۱۹] Mental health

[۲۰] Westerman &Schonholtz

[۲۱] Milgram &Atzil

[۲۲] Pruchno&Wilson&Cenderson&cartwright

[۲۳] Spannier

تعداد صفحه : ۱۴۴

موضوعات: بدون موضوع
 [ 12:01:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  دانلود پایان نامه:مقایسه طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه و تحریف‌های شناختی در بیماران سرطانی با افراد عادی ...

دانستن علم و اراده مخصوص فرزندان آدم است که خداوند به عنوان بالاترین محبت به آنها اعطا نمودهاست. بدیهی است برای استفاده از این  دو موهبت خلق مسائل و نتیجه گیری ها در نظام هستی و ایجاد پیشنهادهایی لازم است تا انسان بتواند علم و اراده را که در ابتدا کوچک است بسط دهد و سرانجام بتواند با تسخیر و احاطه بر مسائل ، لیاقت نهایی و شایستگی جانشینی او را بیابد .وجود مسائلی بنام بیماری برای انسان شاید جزء خواسته های خود انسان است که بتواند در برخورد با آنها قدرت علم و اراده خود را محک بزند (تابعی؛  به نقل از جمشید زاده و ناموران ، ۱۳۸۲) .
دانلود پایان نامه

سرطان جزء موارد بیماری است که ضمن به چالش کشید ن علم و اراده آدمی دارای رموز خاصی است . همان طور که سلول های بیمار چنگال در بافت ها و دستگاه های بدن وارد می کنند و همان گیاه عشقه که اگر به درختی وصل شود به آسانی از آن جدا نمی شود ، اراده انسان نیز می بایست در جهت تقابل بر سلول های سرطانی چنان اثر نماید که اثرات سلول های سرطانی را خنثی کند ( اوتیس،۲۰۰۷؛به نقل از محمدی و علی بیگی،۱۳۹۰) .

یافته های تحقیقاتیبه این نتیجه رسیدندکه تنش های مزمن و مکرر با کم شدن عملکرد نظام ایمنی رابطه مستقیم دارد ، علاوه بر این مطالعات دیگری نشان دادند : که میزان فعالیت و تعداد سلول های ان کی پس از تنیدگی های کوتاه مدت و آنی ، مثل : پرش با چتر نجات ، زد و خورد ، کشمکش ، حساب های ذهنی پیچیده و غیره به سرعت افزایش می یابد.این مطالعه نشان میدهد که نظام ایمنی به سرعت علیه عامل تنیدگی زا واکنش هایی در جهت رفع این عامل نشان میدهد ، اما در مقابل ، در موارد تنیدگی های مزمن و طولانی مدت، همانند اختلافات فردی ، بیماری ، ترس مزمن ، مرگ عزیزان ، طلاق ، نا امیدی و افسردگی های طولانی مدت ، میزان عملکرد مثبت نظام ایمنی از جمله: تعداد و فعالیت سلول‌های ان کی دچار نقصان می‌شود (اندرسون،۱۹۹۷)[۱].
عکس درباره افسردگی Psychological depression

در هنگام بیماری ، ناراحتی هایی بروز می کند که فرد از خود و جهان برداشتی بدبینانه دارد و ممکن است

بگوید :"بیفایده است ، من بازنده هستم ” در نگرانی و هراس احتمالا این فکر به ذهن میرسد که : ” اگر کنترلم را از دست بدهم و سقوط کنم چه اتفاقی خواهد افتاد؟” . با آنکه افکار منفی به تنهایی اغلب اشتباه و غیر منطقی هستند به گونه ای فریب کارانه و واقعی به نظر میرسند . به طوری که فرد گمان میکند وضع به همان بدی است که به نظر میرسد و طبیعی است که اگر بیمار از شر این قبیل روحیات ناخوشایند نجات نیابد و طرز تلقی مثبت تر و واقعبینانه تری پیدا نکند ،  بیماری بر وی چیره میشود و این در حالی است که با درمان این طرز فکرها انواع مختلفی از ناراحتی های روزانه از جمله : احساس عدم امنیت روانی و حقارت ، احساس تقصیر ، فشار روانی ، ناکامی و ناامیدی بر طرف می شود (برنز ، ۱۹۹۰؛ به نقل از قراچه داغی ، ۱۳۹۱ ).

سرطان به عنوان یک حادثه آسیب زا در زندگی می تواند منجر به استرس پس از سانحه گردد. دالگلیشن (۱۹۹۹) عنوان می کند که قربانیان تروما اطلاعات ناهمخوان با طرحواره را مکرراً ارزیابی می کنند تا بتوانند این اطلاعات را با طرحواره های قبلی خود یکپارچه نمایند. اما ، ارزیابی این اطلاعات به عنوان تهدید کننده و ناهمخوان با طرحواره های قبلی باعث احساس تهدید کنونی یاقریب الوقوع می شود. فرض براین است که  فعالیت مزمن هیجان ترس باعث می شود که سیستم شناختی به صورتی شکل گیرد که سرنخ های مربوط به تروما به صورت انتخابی پردازش شوند و به این ترتیب احساس تهدید مداوم را تقویت میکنند .جای تعجب نیست که تحقیقات ارتباط معنی داری را بین تغییر دردیدگاه فرد درباره ی دنیا و ناراحتی روانشناختی تایید کرده اند. (ترنر،۲۰۰۶)[۲].

اونز (۲۰۰۱) ارتباط بین شدت اختلال استرس پس از سانحه و تحریف های شناختی را بررسی کردند و دریافتند که بین شدت اختلال استرس پس از سانحه و ادراک خودارزشمندی پایین ارتباط معنی داری وجود دارد. باید توجه شود که ممکن است نوع طرحواره های ناسازگار براساس نوع تروما متفاوت باشد. بنابراین پژوهش حاضر در پی تبیین طرح واره های ناسازگار اولیه و تحریف های شناختی در بیماران سرطانی است .

۱-۱بیان مسئله:

در کشور ایران پس از بیماری­های قلبی عروقی دومین علت مرگ بیماری سرطان است به گزارش سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۵ در اثر این بیماری ۴۷۰۰ مورد مرگ در ایران اتفاق افتاده که از این تعداد ۲۷۰۰ مورد کمتر از ۷۰ سال سن داشتند؛  اصولاً عقیده بر این است که در این بیماری درمان مشکل ولی پیشگیری آسان است. تحقیقات متعدد ثابت کرده است حمایت روانی از بیماران به خصوص بیمارانی که به سرطان مبتلا هستند می­توانند بر روند درمان و کیفیت زندگی آن‌ ها مؤثر باشد به گونه‌ای که تا به حال داستان زندگی بیماران مبتلا به بیماری‌های صعب‌العلاج را شنیده‌اید که توانستند با بیماری خود مبارزه کنند در این میان شخصیت و نوع باورهای بیمار بر روند سازگاری او با زندگی و بیماری‌اش بسیار مؤثر است پزشکان معتقدندبیمارانی که چنین بینش و نگرش مثبتی دارند و به علاوه از حمایت خانوادگی خوب و حمایت اجتماعی خوب برخوردارنددر مقایسه با گروه­های که فاقد این ۳ خصیصه هستند روند بهبود و درمان را با کیفیت مطلوب طی می‌کنند و از زندگی خوب بهره می‌برند. بیماری سرطان جزء بیماریهای مزمنی است که هم سبب تحلیل قوای بدنی فرد می‌شود و هم باعث کاهش فعالیت‌های روزمره و سبب به وجود آمدن برخی مشکلات جنسی می‌شود. ضمن اینکه فرد ممکن است به دلیل بیماری که دارد مبتلا به اختلالات خلقی همچون افسردگی شود(احدی و خیر جو، ۱۳۸۷).
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

میراندا[۳] ، گراس[۴]، پرسونز[۵] و هان[۶] (۱۹۹۸ )به این نتیجه رسیدند که افراد افسرده ناکارآمدی شناختی زیادی نشان می‌دادند .به همین منظور علاوه بر درمان های جسمانی ، درمان های روانشناختی نیز از اهمیت بسزایی برخوردارند .در درمان های روانشناختی، ارزیابی شناختی مداوم برای بهبود باورها مهم است در این راستا طرح واره ها به عنوان سازوکارهای اصلی مسئول مشکلات ظاهری بیمار هستند . یک فرضیه کاری خوب درباره مشکلات ظاهری بیمار و طرح واره های زیرین به درمانگر کمک می کند ارتباط بین مشکلات را درک کند ، رفتارهای او را پیش بینی کند و مداخله های درمانی مناسبی را اتخاذ کند ، اما با توجه به اینکه طرح واره ها به آسانی در آگاهی نیستند درمانگر با تقویت اتحاد درمانی و تدوین مفهوم پردازی و شناسایی سطوح قابل دسترس شناخت ، روش خودرا آغاز می کند .  افکار خود آیند نخستین و قابل دسترس ترین سطح شناخت هستند و می توانند سرنخ هایی را برای طرح واره های فعال شده ارائه کنند(ریزو، تویت،استینویانگ،۲۰۰۷ ؛به نقل از مولودی و احمدی ، ۱۳۹۰ ).

دو نوع اصلی خطاهای منطقی وجود دارد : تفکرافراطی[۷] و تفکر اختیاری[۸] . تفکر افراطی موقعی به کار می‌رود که تحریف ، در فرایند تفکر رخ دهد ، که معمولا به شکل اغراق یا کم اهمیت ساختن امور[۹] تجلی پیدا می کند . در تفکر اختیاری ، هر نوع نتیجه گیری یا استنباطی بدون طی فرایند تفکر ، به دست می آید .

 

تفکر افراطی به چهار گروه تقسیم می شود : فراتر رفتن از واقعیات[۱۰] ، سوء تعبیر واقعیات[۱۱]، در نظر نگرفتن تمام واقعیات[۱۲]، استفاده از تقسیم بندی دو بعدی (دو وجهی)[۱۳] برای پدیده های پیوسته یا طیفی ، و درجه بندی اموری که قابل درجه بندی نیستند ( فری ،۱۹۹۹؛ به نقل از محمدی و فرنام ،۱۳۸۴).

دونوع تفکراختیاری وجوددارد: بایدها[۱۴]واستفاده ازهیجان برای تایید باورها[۱۵]. دربایدها،جمله های ترجیحی ( ” من ترجیح می دهم به شنابروم ” ، ” ماهمگی ترجیح می دهیم که کسی ازمادزدی نکند “) تبدیل به جمله های آمرانه ی بدون دلیل می شوند : ” من باید به شنابروم ” ؛ ” اونباید دزدی کند “( ویلسون،۱۹۹۷).

با این اوصاف در بیماران سرطانی ضروری است مبناهای روان شناختی تأ ثیر گذار برکیفیت زندگی و روند درمانی بررسی شود و به همین منظور ضمن توجه به ویژگی‌های جمعیت شناختی بیماران ، خطای شناختی و طرح واره های ناسازگار اولیه این بیماران در مقایسه با افراد سالم مورد بررسی قرار می‌گیرد. در نتیجه ، پژوهشگر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که آیا بین طرحواره های ناسازگار اولیه و تحریف های شناختی در بیماران سرطانیو افراد سالم تفاوت معناداری وجود دارد یا خیر ؟

[۱].Anderson

[۲]. Torner

[۳].Miranda

[۴].Grass

[۵].Persons

[۶].Han

[۷]extreme thinking

[۸]arbitraray thinking

[۹]minimization

[۱۰]-going beyond the fact

[۱۱]-misinterpreting the facts

[۱۲]-not considering all the facts

[۱۳]-dichotomous categories

[۱۴]-should

[۱۵]-using emotion to verify belief

تعداد صفحه : ۱۲۸

موضوعات: بدون موضوع
 [ 12:01:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  پایان نامه ارشد:مقایسه میزان افسردگی و اضطراب در بین معلمان زن زن مدارس استثنایی و عادی در شهر کرج ...

در دنیای امروزه هیجانات، تنش­ها، عصبیت­ها و عوامل متعددی از این قبیل بر زندگی روزمره مردم تأثیرات سوء دارند. هر کدام از افراد جامعه امروزی در معرض مواجهه با انواع استرس­ها و شرایط عصبی قرار دارند. محیط زندگی اجتماعی، خانواده و هر آنچه فرد با آن در ارتباط است می تواند به عنوان عامل تنش­زا جریان زندگی او را به سمت بحران­ها و نگرانی­ها سوق دهد.
 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

اضطراب، دلشوره، تشویش، نگرانی، دلهره، دلواپسی، بی­قراری، دل­آشوبه و نابسامانی حالاتی هستند که هر انسانی در طول زندگی خود، خواه و ناخواه آن­را تجربه کرده است. می­توان با اطمینان گفت که امکان ندارد انسان در این جهان زیسته باشد و تجربه اضطراب را نداشته باشد (معانی،۱۳۷۰،ص۶۱).

ممکن است اضطراب را یک نوع درد داخلی دانست که سبب ایجاد هیجان و به هم ریختن تعادل موجود می­گردد و چون بشر دائماً به منظور برقراری تعادل کوشش می­ کند، بنابراین می­توان گفت که اضطراب یک محرک قوی است. امکان دارد این محرک مضر باشد و این خود بستگی دارد به درجه ترس و مقدار و خطراتی که متوجه فرد است (شاملو،۱۳۶۹،ص۵۶).

افسردگی نیز بیماری بسیار شایعی است که با وجود تحقیقات دامنه­دار در مورد علل، علائم و طرق درمان آن متأسفانه در بیشتر جوامع امروزی و از جمله جامعه خودمان توجه زیادی به آن مبذول نشده است. در گذشته علائم افسردگی را تا مدت­ها به عوامل دیگری چون ضعف اعصاب، عصبانیت هیپوکندریاک و غیره نسبت می­دادند به همین سبب تشخیص صحیح و درمان آن به تعویق می­انجامید (امانت،۱۳۳۸).
عکس درباره افسردگی Psychological depression

افسردگی بیماری­ای است که مهمترین خصوصیت آن تغییر خلق است و در واقع احساس غمگینی است که درجه ابتلا به آن می ­تواند از یک ناامیدی خفیف تا احساس یأس شدید ممکن است نوسان داشته باشد. این تغییر خلق نسبتآً ثابت و برای روزها، هفته­ها، ماه­ها یا سال­ها ادامه دارد. افسردگی بر روی کل ارگانیسم اثر می­گذارد و تمام حوزه ­های زندگی یک فرد را تحت تأثیر قرار می­دهد. این اثر در احساسات، نیرو، کشش، فکر و کیفیت علاقه فرد نمایان می­ شود.

در روان­پزشکی، افسردگی را تغییر خلق به سمت غمگینی می­دانند، بارزترین علامت بیماری افسردگی همان خلق افسرده­ای است که به درجات مختلف ممکن است پدید آید. در پاره­ای از موارد خلق افسرده ممکن است تنها علامت بیماری باقی بماند. به هر حال در این بیماری کلیه اعمال حیاتی متناسب با خلق افسرده تغییر می­ کند (طاهری،۱۳۸۸،ص۲۹).

همان­طور که می­دانیم افسردگی تنها دارای علائم عاطفی نیست و می ­تواند همراه با بی­خوابی و بی اشتهایی، خودکشی، احساس بی­ارزش و فراوان باشد. حدود افسردگی گاهی با موقعیت موجود متناسب نیست و گاهی حتی خود فرد از آن آگاهی ندارد (پورافکاری،۱۳۶۴،ص۱۰۵).

امروزه تجارب تنش زا ناخواسته عکس­العمل افراد را تعیین می­ کند. بدین ترتیب که وقتی فردی یک تجربه ناخوشایند و استرس همراه با آن را دریافت می­ کند واکنش منفی به­صورت اضطراب، خود کم­بینی، افسردگی و غیره را از خود بروز می­دهد. زیرا در اغلب موارد قدرت برخورد مقابله طبیعی با مشکلات را در­نیافته و شاید نمی­تواند که دریافت صحیحی از موقعیت خود داشته باشد.

با توجه به مطالب فوق و زمینه ­های مشابه که در جامعه مشاهده می­ شود، هدف پژوهشگر بررسی میزان افسردگی و اضطراب در معلمان زن مدارس کرج است.

۱-۲ بیان مسأله

سه انقلاب در بهداشت روانی رخ داده است. انقلاب اول به رهبری پینل بود که توجهات بشر را به بیماری روانی جلب کرده، فروید با وارد نمودن توجهات شهوانی در زندگی درونی روانی انسان دومین انقلاب را ایجاد کرد، سومین انقلاب که هم اکنون در جریان است تحت نام­های مختلفی همچون روان شناسی جامعه (روان­پزشکی جامعه) و (سلامت روانی جامعه) نام برده می­ شود (قراچه داغی،۱۳۸۲،ص۴۴).

اگر چه تعاریف این اصطلاحات متفاوت است، اما هر یک از آن­ها بازتابی از تغییر فاحش در مفهوم سازی بیماری روانی و درمان آن است. دیگر مثل گذشته تأکید مطالعات بر فرد بیمار نیست، بلکه بیشتر بر جامعه بزرگ تأکید می­ شود.

از جمله اهداف نظام آموزش عالی کشور پرورش در زمینه ­های مورد نیاز بخش­های مختلف جامعه به منظور پاسخ دادن به تقاضای روز افزون و افزایش سطح علمی آحاد ملت است. بدیهی است رسیدن به این هدف مستلزم سرمایه ­گذاری­های عظیم و تربیت نیروی انسانی متعهد و متخصص است. نظر به افزایش تعداد داوطلب معلمی در سال­های اخیر، ایجاد زمینه ­های مناسب و کمک به آنان در پیشرفت تحصیلی و حرفه­ای و استفاده بهینه جامعه از تجارب علمی آن­ها، انجام پژوهش­های بنیادی و کاربردی در زمینه مسائل و مشکلات اجتماعی معلمان زن و تلاش در رفع آن­ها از جمله مواردی است که می تواند زمینه دستیابی به اهداف آموزش عالی را سریع­تر فراهم آورد. جای ذکر است برای اکثر معلمان زن تدریس در مدارس و مراکز علمی به دلایل عدم آشنایی با محیط تدریس، بی­علاقگی به رشته تدریس، کافی نبودن امکانات رفاهی و اقتصادی دارای مشکلاتی است که در صورت شدت آن و عدم آشنایی معلمان زن با شیوه مقابله با آن­ها چه بسا زمینه ساز مشکلات خانوادگی، اجتماعی و یا عصبی_روانی گردیده است و در پیشرفت حرفه­ای آنان مانعی به وجود می­آورد . با توجه به گسترش روز افزون کودکان استثنایی و دچار مشکل به علت مسائل عدیده­ای که در زندگی امروزی وجود دارد کادر آموزشی مدارس یکی از با اهمیت ترین جنبه­ های آموزشی را تشکیل می­دهد که بالطبع موقعیت جسمی و روانی آنان از اهمیت بسیاری برخوردار است (کراز، به نقل از دادستان،۱۳۶۸،ص۵۲).
عکس مرتبط با اقتصاد

در این تحقیق اضطراب و افسردگی معلمان زن مدارس استثنایی و معلمان زن مدارس عادی بررسی و مقایسه می­ شود.

۱-۳ اهمیت و ضرورت پژوهش

با توجه به روابط پیچیده زندگی شهری و تعدد وظایف و عملکرد افراد در جامعه، چه در خانواده و چه در محیط کار و حتی در روابط گروهی و همچنین وجود قوانین، مقررات و ضوابط مختلف در همه حوزه ­های این روابط، شرایط و زمینه بروز استرس و اضطراب فراوان بوده و معمولاً همه افراد به نوعی و به نسبتی گرفتار این پدیده ­ها هستند.

از جمله افرادی که روابط گسترده­ای در جامعه دارند، معلمان زن هستند. معلمان زن با توجه به وظایف زیاد و نوع عملکردشان و با توجه به این­که همیشه و هر لحظه باید پاسخگو والدین، اولیا مدرسه و دانش­ آموزان باشند؛ احتمال ابتلا به استرس و اضطراب در آن­ها به شدت روند فزاینده­ای دارد. کار معلمی تنها یک شغل نیست زیرا با فکر و ذهن و روح افراد ارتباط دارد. معلم باید مسائل و مشکلات عاطفی، خانوادگی، مالی و شغلی خود را در لایه‌های زیرین وجودش گذاشته و وقتی وارد کلاس می‌شود ظاهر او به گونه‌ای باشد که گویی همه چیز عالی است. بدیهی است که این کار از عهده هر صاحب علم و تجربه‌ای برنمی‌آید. مسأله استرس در همه مشاغل مطرح است، اما در ارتباط با شغل معلم، استرس معنای خاصی پیدا می­ کند، چون یک معلم، علاوه بر مسائل و مشکلاتی که در همه افراد مطرح است، با برخی مسائل و مشکلات که صرفاً ناشی از نوع شغل وی است نیز مواجه می­ شود. معلم در مدرسه با مسائلی مواجه است که در کمتر حرفه­ای چنین مسائلی وجود دارند. به طور مثال معلم ناچار است روزانه چندین ساعت تنها مقابل یک گروه که گاهی یک گروه ناآشنا نیز هستند قرار بگیرد و صحبت کند. گذشته از آن که خود صحبت کردن از انرژی و توان معلم کم می­ کند. لازم به ذکر است که ابتلا به استرس در معلمان زن پیامدهای سوء زیادی را در بر­می گیرد، که می ­تواند تأثیرات مثبت و منفی را به­دنبال داشته باشد. مطالعه این تأثیرات از این جهت حائز اهمیت است که می ­تواند به این قشر از افراد زحمت­کش جامعه در جهت هدایت و کنترل استرس­های به وجود آمده احتمالی در آن­ها کمک کند. نتایج پژوهش­هایی از قبیل این پژوهش می ­تواند پیشنهادهای مناسبی را به معلمان زن و مدیران در سراسر نظام آموزش و پرورش و نهایتاً کارکرد آموزشی آنان فراهم نماید.

۱-۴ فرضیه ­های پژوهش

۱-۴-۱ فرضیه ­های اصلی:

۱- بین میزان افسردگی معلمان زن مدارس عادی و معلمان زن مدارس استثنایی تفاوت معنی­داری وجود دارد.

۲-بین میزان اضطراب معلمان زن مدارس عادی و معلمان زن مدارس استثنایی تفاوت معنی­داری وجود دارد.

۱-۴-۲ فرضیه ­های فرعی پژوهش:

۱- بین میزان اضطراب و افسردگی معلمان زن در مدارس عادی تفاوت معنی­داری وجود دارد.

۲- بین میزان اضطراب و افسردگی معلمان زن در  مدارس استثنایی تفاوت معنی­داری وجود دارد.

۳- بر حسب عامل تحول هوشیاری نسبت به خود بین معلمان زن مدارس عادی و معلمان زن مدارس استثنایی تفاوت معنی­داری وجود دارد.

۴- بر حسب عامل نیروی من بین معلمان زن مدارس عادی و معلمان زن مدارس استثنایی تفاوت معنی داری وجود دارد.

۵- بر حسب عامل گرایش پارا نویایی بین معلمان زن مدارس عادی و معلمان زن مدارس استثنایی تفاوت معنی­داری وجود دارد.

۶- بر حسب عامل گرایش به احساس گنهکاری بین معلمان زن مدارس عادی و معلمان زن مدارس استثنایی تفاوت معنی­داری وجود دارد.

۷- بر حسب عامل تنش ارگی بین معلمان زن مدارس عادی و معلمان زن مدارس استثنایی تفاوت معنی­داری وجود دارد.

 

 

 

 

۱-۵ اهداف پژوهش

۱-۵-۱ اهداف اصلی:

۱-مقایسه میزان افسردگی معلمان زن در مدارس استثنایی و عادی است.

۲-مقایسه میزان اضطراب معلمان زن در مدارس استثنایی و عادی است.

۱-۵-۲ اهداف فرعی:

اهداف فرعی پژوهش عبارتند از:

۱- بررسی تفاوت میزان افسردگی بین معلمان زن مدارس عادی و استثنایی

۲- بررسی تفاوت میزان اضطراب بین معلمان زن مدارس عادی و استثنایی

۳- بررسی تفاوت بین معلمان زن مدارس عادی و استثنایی از نظر عامل هوشیاری نسبت به خود

۴- بررسی تفاوت بین معلمان زن مدارس عادی و استثنایی از نظر عامل نیروی من

۵- بررسی تفاوت بین معلمان زن مدارس عادی و استثنایی از نظر عامل گرایش پارانویایی

۶- بررسی تفاوت بین بین معلمان زن مدارس عادی و استثنایی از نظر عامل گرایش به گنهکاری

۷- بررسی تفاوت بین معلمان زن مدارس عادی و استثنایی از نظر عامل تنش ارگی

۱-۶ سؤال­های پژوهش

۱-۶-۱ سؤال­های اصلی:

۱) آیا بین میزان افسردگی معلمان زن مدارس عادی و معلمان زن مدارس استثنایی تفاوت وجود دارد؟

۲)  آیا بین میزان اضطراب معلمان زن مدارس عادی و معلمان زن مدارس استثنایی تفاوت وجود دارد؟

۱-۶-۲ سؤال­های فرعی:

۱) آیا بین میزان افسردگی معلمان زن مدارس عادی و مدارس استثنایی تفاوت وجود دارد؟

۲) آیا بین میزان اضطراب معلمان زن مدارس عادی و مدارس استثنایی تفاوت وجود دارد؟

۳) آیا بین میزان هوشیاری نسبت به خود معلمان زن مدارس عادی و استثنایی تفاوت وجود دارد؟

۴) آیا بین میزان نیروی من معلمان زن مدارس عادی و استثنایی تفاوت وجود دارد؟

۵) آیا بین میزان گرایش پارانویایی معلمان زن مدارس عادی و استثنایی تفاوت وجود دارد؟

۶) آیا بین میزان گرایش به گنهکاری معلمان زن مدارس عادی و استثنایی تفاوت وجود دارد؟

۷) آیا بین میزان تنش ارگی معلمان زن مدارس عادی و استثنایی تفاوت وجود دارد؟

تعداد صفحه : ۱۳۵

موضوعات: بدون موضوع
 [ 12:00:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت